داشتیم میرفتیم اتوبوس سوار شیم فکر میکردیم اتوبوس اونور خیابونه داشتیم از پل هوایی که پله برقی داشت با دوستم میرفتیم دست همو هم گرفته بودیم یهو بلند داد زدن کجا میرین اتوبوس اینجاس یهو من پریدم هوا کیفم گیر کرد به شیشه دو نفری خم شدیم عقب بعد پریدیم اونور سریع برگشتیم😐😂بعد دیگه رفتیم شهر بازی و ...
اتمام مسابقه | 1402/04/07 |
ظرفیت مسابقه | 58 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
رو خودمون ملافه انداختیم و عینک دودی زدیم و با unholy رقصیدیم🗿🤌 تازه معلممون میگفت هرکی برقصه مستمرش بیست میدم
یکی تو آسانسور شهربازی جلوی معاون گوزید
یه سگی اونجا بود منم فداکار (میخواستن بکشنش)اینقدر دویدم خوردم زمین دستم کامل پاره شد... بعد کراشم اومد و دستمو با دستمال و چسب بست...بعدمکلی باهم دعوا کردیم...اون میگفت چرا اینقد خری اینکارارو میکنی،من عین خر ری*دم روش....بعدم رفتم از معذرت خواهی کردم...(تهشم سگه رو کشتن)🙂😒 توروخدا لایک کنننن
ما رو از اول دبستان تا دبیرستان یه بار فقد بردن اردو اونم کنار مدرسه
رفتیم موزه یه دوستی گفت اینجا موزست؟چرا انقد ات و اشغال و تیکه های خرابه اینجاست؟ :///// یه کاری کرد هفت پشت هخامنشی تو گور لرزید😂😂
اردو برده بودنمون اردوگاه حیدره(تو همدانه مخصوص اموزش پرورش) مدیر هم گفته بود با لباس فرم مدرسه بیایم و گوشی هم نیاریم وقتی رسیدیم همه لباساشونو در اوردن و لباس بیرونی پوشیدن و خیلی هم وسایل ارایشی اورده بودن اونا که هیچی یکی باند اورده بود اینا به درک خود مدیر داشت با تاب میگشت 😂😂
ما همه چیزمون شریکی بود اون دوستم نوشابه آور به ما نداد با جاش داشت میخورد منم از حرصی که داشتم یه ضربه محکم زدم به پشت نوشابه صورتش کلا داغون شد گفتم بهش که بهمون نمیدی ها؟😂😂یه جای دلستر پر نفت واسه آتیش دوستم فکر کرد دلستره همشو خورد خوب بود چیزیش نشد😂😅
تا حالا اردو نبردنمون😐🗿
چند هفته پیش ک رفتیم اردو ، باغی ک رفتیم استخر داشت و منم ک شنا بلد نبودم دوستم منو بغل کرد از پشت و با تصور اینکه دارم شنا میکنم پا میزدم زیر آب 😭😂
یکی از بچه ها افتاد تو حوض بزرگی که تو اردوگاه بود💔🗿
داشتیم میرفتیم سرزمین عجایب بعد منو دوستم کلا باهم بودیم بعد دوستم وسیلشو میخواست بزاره تو کیفش مامانش که رابط بود با ما اومده بود گفت نه بزار تو کیف اندیا حالا بعد ما سوار چرخه شدیم اون مو هاشو با من باز کرده بود وقتی داشتیم میبستیم یهو راه افتاد و کش از دست ما افتاد ولی نزدیک بود بیافتیم بمیریم
ناظما گفتن گوشی نیارین ما نیاوردیم ولی بقیه ی کلاسا آوردن😂 رفتیم با ناظما گفتیم ، گفتن شما چرا نیاوردین؟😂😂😂💔 ببینید چه ناظم های پایه ای داریم؟😂💔
هروقت اتوبوس میرفت توی تونل، همه: ججججججججججییییییییییییییییییییییییییییییییغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغعغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ😐😐
رفته بودیم نجوم بعد من و دوستم دیدیم خیلی خلوته. خیلی شیک و مجلسی اتوبوس رفته بود بعد معلمم گفته بود اتوبوس کامله *کور بوده دوتا صندلی خالین* بعد دیگ هیچ اونا رسیدن مدرسه تو کلاس فمیدن ما دوتا نیستیم. بعد کلی ب اونجا زنگ زدن و فلان
اخرین بار که رفتم اردو تو مدرسه بودم توی مدرسه امون یه پرژکتور آورده بودند و در مورد کره زمین حرف زدن 😑😐😐
تنها چیزی که یادم میاداینه که شیشم بودم وماروبردن قره سو،ازبس آفتابی بود هممون برنزه شدیم🤣🤣
توی اتوبوس داشتیم میرفتیم یک اردوگاه و چند نفر از کلاس ما با کلاس شیشمیا بودیم و اونا آهنگ هایی مثل باب اسفنجی و پاندای کنگ فو کار و خیلی اوضاع خیته و از این جور چیزا میخوندن 😁 و آخرش که داشتیم میرسیدیم معلما میخواستن رسیدیم و رسیدیم بخونن ولی هیچکس همراهشون نشد 😜😜
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)