لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.
نظرات بازدیدکنندگان (6)
  • image🖤DARK🖤
    من بد نبودم کردن بدم

    جوانه های غریب درباره دختریه که با دوستش تو حموم احظار روح انجام بدن تموم که میشه درو باز میکنن...بقیش تو اکم

  • imageTUX
    دیدی چقد زمان زود میره؟

    باورم نمیشه بردممم

  • imageپوکرفیس
    مدتی نیستم

    که امبرو از پله ها پایین میبردن بی اختیار جیغ زد داییی!من جوونم... آخرین حرفب که زد و دیگه سکوت کرد داییش که انگار بدونه خطاب به کی بوده جلوی اون نوچه رو هم گرفت و از طرفی اون بالادستیه اومد....دست به کمر بالای پله ها ایستاد انگار نگاهش نفوذ خاصی روی مغز و رفتارای دایی امبر داشت...

  • imageپوکرفیس
    مدتی نیستم

    که یه دختر نترس و کله شق بود براشون کلی دردسر درست کرد و اون بالادستی دستور داد تو زیر زمین ببندنش تا وقتی که بمیره
    این صحنه رو خیلی دوس دارم:
    داییش و یکی از نوچه هاش داشتن امبرو میبردن سمت زیر زمین امبر قبلا عکس همه خانواده طرف مادریشو دیده بود و اونا رو میشناخت ولی داییش امبرو نمیشناخت
    اون لحظه

  • imageپوکرفیس
    مدتی نیستم

    بهترین دوست امبر پسر عمش بود که ازش یه پنج سالی بزرگتر بود و مامان و عمشم باهم خیلی خوب بودن
    یه روز داییش که یاکوزا بود به دستور یکی از بالادستیاش امبر رو میدزده و میبره پیششون(یعنی میده نوچه هاش بدزدن) چون امبر بدون اینکه بدونه به اون بالادستیه توهین کرده بود و اونم کینه ایییییی بعدش امبر

  • imageپوکرفیس
    مدتی نیستم

    هر چی زدم ارسال شرکتم ارسال نشد پس اینجا میگم
    در بازه ی دختریه که داییش یاکوزا بود و مادرش کلا ارتباطی با خانوادش نداشت و کلا با فامیلای پدریش بودن پدرش اسپانیایی بود یعنی دختره دورگه بود و تک فرزندم بود
    خلاصه این دختر که اسمش امبره تا پونزده سالگیش فامیلای طرف مادریش رو ندیده بود حتی و بهترین دوست

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.