خواب های سمی تونو بگین 😂🙂

یبار خواب دیدم که داشتم با ناصرالدین شاه شطرنج بازی میکردم بعد مامانش اومده ظرف کاشت رو برداشت کوبید تو سرم 😂👩‍🦯...

یه روز خواب دیدم یکی از سخره پرتم کرد پایین حس کردم آشناست... تا اومدم ببینم کیه خوابن تموم شد 😑

خواب دیدم عروسی دختر خاله امه؛ نیم ساعت بیشتر به عروسیش نمونده منم هنوز حموم نرفتم 😭😂 با چنان هول و ولایی در حال آماده شدن بودم، آخر سرم همه رفتن منو خونه جا گذاشتن 🗿 بعد یهو صحنه عوض شد، توی یه جنگل بودم با بازیگرای سریال Pretty little liars داشتیم از دست یه خرس گریزلی فرار می‌کردیم 🗿 دوباره صحنه عوض شد، دیدم تو خونه مونم، جای مامانم یه نامادری دارم، نامادریمم کروئلا بود 🗿 مثل نامادری سفید برفی همش می‌خواست از شر من خلاص بشه... حتی یه بارم بادیگارداشو فرستاد دنبالم تا خ°فه ام کنن..‌ 🗿

خواب دیدم ر*ت*ی*ل روم الاب (برعکس بخون) آورد💔

یبار خواب دیدم تو ی پاساژم بیلی اون ور داره راه میره بعدش دویدم دنبالش داد زدم بیلی بیلییی تا بهش رسیدم برگشت باهاش چشم تو چشم شدم از خواب بیدار شدم