بدترین سوتی .....🗿

سر مراسم ختم مامان بابا بزرگم سر گریه ها و تو سر زدن عمه مامانم از ته دل خندیدم😂😂بعدش هرجا میرفتم بابام ماجرا رو تعریف میکرد و خجالت زده میشدم🤦‍♂️

یه بار با مامان بابام قهر بودم و داشتم با قیافه و افاده میرفتم اتاق که پام گیر کرد به کیف مامانم و نزدیک بود با مخ برم تو زمین 😐🙄 هیچی دیگه این همه غرور تو یه ثانیه به فنا رف 😕😹😂

هیچی تو مدرسههه داشتم تو کلاسمموننن می رقصیدمممم که یهوووو معاون اومد گفت کلا مسخرهه ایی انگار😂🗿

کلاس دوم بودیم یادم نیست سر چی با بادوم به چیزی درست کرده بودیم، می خواستم برم دستشویی زدم همه ی کار کل کلاس رو به فنا دادم