میتونه شامل خواب، خاطره، سوتی و... باشه😐 (ازش یه تست میسازم)
| اتمام مسابقه | 1401/09/05 |
| ظرفیت مسابقه | 10 شرکت کننده |
| نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
خواب عجق وجق دیدم.. خواب دیدم جین شده خاویار و فلیکس داره با سس باربیکیو میخورتش جیمینم بهش میگه پیاز بخور😐👩🦯منم نگهبان یه جایی بودم فک کنم اسمش تپه پشمک بود😐بعد لیسا و نامجون باهم از دروازه ی تپه ی پشمک رد شدن رسیدن به هوسوک و شوگا که داشتن جام جهانی میدیدن و توی حلق هم بودن😐بعد نامجون رف تخمه ورداش و ظرف تخمه افتاد ریخ رو فرش فرش دهن وا کرد گف عوق بعد یه تکون خورد زمین شربت روی میز ریخت رو شلوار شوگا شوگائم رف بعد فلفل آورد هوسوک دید شوگا عصبانیه غیرتی شد رف بنزین آورد ریخت رو فرش *جر*😐
شاید باورت نشه ولی... داریم ران بی تی اس میبینیم تخمه میخوریم(با عینک سه بعدی)یهو تهیونگ اومد بیرون چنتا دونه تخمه برداشته عینکامونو در اوردیم دیدیم واقعیه یهو شربت آلبالو ریخت رو فرش به چوخ رفت هوسوک گفت باید بسونونمیش رفت کبریت آورد کلاه خودش آتیش گرفت جیمین همچنان داره قرمه سبزی میخوره با زیرپوش(مثل باباهامون)نامجون داره کتاب چگونه راحت تر برینیم میخونه شوگا خوابیده داره خواب هفت پادشاه زدگلوله میبینه... تستچی جان،این فقط یه داستان تخلیه قربونت بشم خوابه فقط...
یه بار... یادم رف🗿
امروز تو مدرسه پیشه در سالن ایستاده بودم نمیدونستم میکرفون روشنه دوستمو صدا کردم صدام تو میکرفون پیچید کل حیات به من نگاه میکردن:/
نمیدونم چرا رد دادم۰_۰ انقد ناروتو دیدم شب خواب میبینم دارم تو دهکده برگ زندگی میکنم۰_۰
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
ادامه اون قبلیه
نامجون همونجوری گرفتش که نمیدونم چرا من یهو عصبی شدم و بعدش یا بیدار شدم یا آلزایمر گرفتم
خواب دیده بودم با اعضا سوار کشتی شده بودیم بعد جین و نامجون پار*«»تن.ر بودن بعد دوست صمیمیم که بایسش تهیونگه هم بود داشت نارنگ میذاشت دهن تهیونگ همچی خوب و خوش بود که یهو طوفان شد و جونکوک و جین و تهیونگ رفته بودن لبه های کشتی مسخره بازی درمیاوردن بعد من قشنگ سکته زده بودم هی به جیهوپ میگفتم جان جدت اونارو بیار پایین بعد یهو جین داشت نمیدونم چیکار میکرد پاش لیز خرد داشت از کشتی بیرون می افتاد که یهو نامجون از کمر گرفتش بعد من اینجوری بودم که عه نامجین بعد یهو جیمین هم داشت میوفتاد که نامجون همون
یه خواب سمی☹️✊🏻 خواب دیدم اعظا تو خونمونن بعد خاستم برم پیش کوک یهو صحنه شد😂
خواب دیدم داریم میریم کنسرت بی تی اس جلوی در سالن کنسرت بودم که داداشم بیدارم کرد گفت خواب بد دیدم میترسم بعد ی ساعت نشستم به خواب ترسناکش گوش دادم😑
اینقدر شانسم بده که تو خوابم شانس ندارم😮💨
خواب دیدم تهیونگ اومده بود خونمون ، و هی داشت بهم نگاه میکرد ، عررررررر ☺️👀❤️
بعد پا شدم 💔😭😒
جررر
بلی 😔❤️
چرا ، کار بدی کرده بودی؟ 👀