یه پایان مسخره برای هری پاتر بساز!😂⚡

یهو یه هیولا میاد و همه رو میخوره🗿✨

هری به ولدمورت میگه دست بردار ولدمورت مسلمون میشه و دیگه ادم نمیکشه

هری میره و به دراکو میگه که عاشق تو هستم میشه تو عشق زندگیم باشی دراکو جواب رد میده به هری ، هری هم میره به حاج آقا دامبلدورد میگه که بیاد و وساطت کنه در آخر دراکو و هری مثلا دو مرغ عاشق میرن زیر یه سقف هرمیون رو هم به فرزند خوندگییی قبول میکنن🤣🤣🤣 رون هم شغل پیداااا میکنه میره تو مرغداری کار میکنه

*آخر کتاب فرزند نفرین شده* و هری در رختخوابش در زیر پله از خواب پرید😂💔

هری به ولدمورت میگه عاشقتم و باهم ازدواج میکنند اسم بچه شونم میشه هروت بعد هری میره در رشته ی گرافیک ادامه تحصیل میده 👍🏻🙂😐

هری و چوچانگ ازدواج میکنن و جنی سکته میکنه بعد هری میفهمه جنی عاشقش بود عذاب وجدان میگیره و رون کلی کتکش میزنه

دیو ها به دلیل خنگ بودنشون پا روی عنکبوت ها می زارن و عنکبوت ها هم به اونا حمله می کنن یه چهار پنج نفر که با ولدمورد بودن بر ضد ولدمورد میشن و با هم دعوا می کنن اونایی هم که از جنگل می خواستن وارد مدرسه بشن به دلیل اینکه کی رئیس هست و... دعوا می کنن هری و بقیه هم نمی فهمن چیه به چی هست به خاطر همین پروفسور مگانگولد میگه : خب دیگه ، بچه ها نظرتون چی هست بریم چایی بخوریم ؟ تمام ، خنده دار و جالب بود ؟؟

این فقط یه مثاله، خودم نساختمش و تکراریه. نمیخوام هم خودمو برنده کنم🗿🤍 به عنوان مثال اونجایی که هری از خانم ویزلی میپرسه چجوری به سکو بره خانم ویزلی جوابشو نده و هری برگرده خونه دورسلی ها😂😐

هری توی جنگل وقتی بهش طلسم میخوره،میمیره،بعد هاگرید میره طرف ولدمورت،بعد چون هری میمیره در جنگ می بازن،بعد آمبریج میشه مدیره ی هاگوارتز، بعد مک گوناگال میره پیش آمبریج تا مجازات بشه،اونم مثل هری با خونش مینویسه من نباید در هیچ جنگی شرکت کنم،پروفسور اسلاگهورن هم مجبور میکنه به همه بگه که هورکراکس ها را اون به ولدمورت گفته و .....😂😂😂😂

فقط می دونم برندم کنی فالوت می کنن

تو هری پاتر دوم هری به دوستاش میگه اینجا قشنگ خونه دارم واسه چی باهاتون بیام و پایان 😁