یکی از بهترین خاطراتتو بگو♡
اتمام مسابقه | 1401/06/07 |
ظرفیت مسابقه | 100 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
راستش یه روز توی مدرسه بودم و با بچه ها مشغول بازی بودیم اونم وسطی! من داشتم میبردم که یهو پام پیچ خورد! و راهی بیمارستان شدم😁💔 میخواستم برم از پام عکس بگیرم برای شکستگی و... ولی اتاقش خیلی دور بود با اشک راه میرفتم و کسی بهم اهمیت نمیداد! یجاش دیگه نتونستم و موندم! یه آقایی اومد و دید وضعم داغونه! گفتن که برام صندلی چرخ دار بیارن! تاراحت برم سمت اتاق عکس و... اینا..... نمیدونید چقد با کار اون آقا خوشحال شدم و خیلی ازش تشکر کردم اره دیگه این بهترین خاطرم بود.اون مثل یه شمع تو تاریکی بود♡
وقتی با پدرم قایموشک بازی میکردیم هیچوقت یادم نمیره اون بهترین خاطره قبل مرگش بود 😅💔
خانوادم برام گوشی خریدن😄
بهترین خاطره من وقتی بود ک دوره اولی موسیقی تموم شد و ما کنسرت اجرا کردم اما با ی تفاوت ک مردم خودشون میومدن داخل ما کسیو دعوت نکردیم قراز برم ساز دلخواهم و خیلی خوش بودم:)
نمد😐😐
راستش بهترین خاطرم مال موقعی بود که پدربزرگم زنده بود و باهم بازی میکردیم ...
بهترین خاطتره من بادوستام بودش 11نفر بودیم خودم دادشم9تا ازبچه هایی مدرسه خیلی خوش گذشت مسابقه دو دادیم بعدش فوتبال بازی کردیم یادش بخیر 11نفر توی زمین فوتبال تیم دوستم بودن دوستمم کاپیتان تیمه بود ولی بامابازی کرد 11نفره بردیم خیلی خوب بودش بعدن من بردمشون شناکردیم توی استخر دوست بابام همین چندین ماه پیش بودالان همشون رفتن شهر دیگه یانیستن
یبار یه پسره ای اومده بود مدرسمون خعلی کراش بود بعد دوستم مثل همیشه اسکل بازی دراورد منم همکاری کردم پسره هم دختر های جلوش که تقریبا داشتن میرفتن تو حلقش رو ول کرده بود تا آخر به ما زل زده بود :)
وقتی با بابام گرگم به هوا بازی می کردم هیچوقت یادم نمیره اون روزا بهترین روزای عمرم بود
یکی از بهترین خاطراتم این بود که با پسر خاله هام و دختر خاله هام یه ماشین شدیم( یعنی ههمون سوار یک ماشین شدیم کلا 7 نفر بودیم) و از ساعت یک شب تا چهار صبح توی خیابون ها میگشتیم و اهنگ میذاشتیم و حال کردیم چند ساعت بعد این خاطره یکی از دختر خاله هام با مامانش برگشتن شهر خودشون و یکی دیگه از دختر عمه هام هم یک هفته بعدش رفت خارج 😢
از وقتی به دنیا اومدم تا الان همش خاطرات خوبه ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💙💙💙💙💙💙💙💙💙💜💜💜💜💜💜💜💜🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💌💌💌💌💌💌💌💌💌
بهترین خاطره ی زندگی من وقتی میشه که همه ی مردم بخندن و خوشحال باشن غمی تو دنیا نباشه و دل همه شاد باشه همه با خوشی زندگیو ادامه بدن و بیماریی روی زمین نباشه! 🙂💕
اون روزی که با ویدیو بی تی اس(وقتی موزیک ویدیو بلک پینکو میبینن..😂) دیدم ارمی شدممم
یه جوری بود ترکیبی از خوشحالی و گرخیدن😑😂: داشتم با گربم بازی میکردم یه اسباب بازی داشت با اون بازی میکرد بعدش اومدم نشستم رو صندلی اونم داشت خودشو بهم میمالید بعدش رفت پایین زل زد به پام یهو پرید روم پام سورااااخ شددد😂یکیشم اولین دفعه ای که گربم رو دیدم کوچولو بود🥺تو یه روز بارونی سردش شد اومد خونه بعدش که بهتر شد رفت غذا دادیم بعد هر روززز اومد😃
اخیرا اتفاق افتاد که ممد فالوم کرد تصویرش رو نتونستم کامل بفرستم
کیپاپر شدنم
من کلی خاطره خوش دارم وقتی این مسابقه رو دیدم همه خاطرات خوشم امد جلو چشمم و واقعا این لحظه حس خوبی داشت یکی از خاطراتم وقتی بود که امتحان داشتیم از روی دست من نگاه میکردن فکر میکردن همه رو دارم درست مینویسم بلکه سر کارشون گذاشته بود همه رو اشتباه از روی دست من سریع نوشتن به معلم بعد من همه ی سوالات رو پاک کردم و درستش رو نوشتم بعددادم برگه ام روبعد اونا که تقلب میکردن از من میگفتن خیلی راحت بود انقدر خونده بودم که همه رو حفظ بودم و از این حرفا فردا نتایج رو گفتن انقدر خنده دار بود تجدید شدن 😅
بهترین خاطره ی من قبل از عید همین امسال بود چند روز قبل از اینکه عید بشه با تمام خانواده مادریم رفتیم ویلامون و منم با دختر خاله هام و پسر داییم که 10 سالشه در حال کرم ریختن و اذیت کردن بودیم یادمه همون روز اول منو دختر خاله هام و پسر داییم نقشه کشیدیم که پسر داییم الکی خودشو بندازه تو استخر و الکی بگه دارم غرق میشم خلاصه این کار رو کردیم و نزدیک بود سکته کنند روز بعدشم تولدم بود خاله م منو به یه بهانه برد بیرون بعد وقتی اومدم دیدم صدایی نمیاد بعد میرم داخل غافلگیرمکرده بودند بدون اینکه بفهمم💖
نمیدونم
با کراشم رل زدم:)
روزی که با بهترین دوستم دوست شدم:)🫂💕 هفت سال ازون موقع میگذره... اگه دوستاتو دوست داری بلایک پلیز🥺🤍
یادم نمیاد..
خیلی خاطره دارم ولی بهتریشون اون روزی بود که تولد مادرم بود مادرم از سر کار اومد و همه جا تاریک بود وقتی چراغ ها رو روشن کردیم همه جیغ زدیم و خیلی خندیدیم
همین امسال برای روزمعلم جشن گرفته بودیم همه دورمعلممون جمع شده بودن ولی منودوستام آخرکلاس نشسته بودیم مسخره بازی درمیاوردیم ومیخندیدیم. خیلی کِیف داد
روز آخرش درسمون از پله ها همه کتاب ها و دفتر هاو برگه و ها و... رو پرت کردیم😂
بهترین خاطراتم از کلاس اول تا سوم بود که با دوستم میگفتیم و میخندیدیم ولی بعد.... اون ولم کرد و رفت با یکی دیگه و از اون موقع دیگه با هیچکس دوست نشدم چون میدونم که فیکه....:)
بهترین خاطرم با پسرداییم و دختر داییم بود که وقتی تو قطار بودیم میرفتیم در کوپه های بقیه رو میزدیم و فرار میکردیم😹😹( یه بار دیگه هم با دوستم همینکار کردیم😹 )
وقتی بچه بودم با خانواده رفتیم قم و اون روز بهترین خاطرم بود چون اون روز هممون خندیدیم :)
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
لطفا به مسابقه های منم سر بزنید
سرزدم
به خدا دارم ولی یادم نمیادددد
:(
واس منم لایک کنین صفحه بنفش میشه😐
دوزتان لایک کنین🤍🙂
من همرو لایک کردم🙂