هر خاطره ای💞💫 خودم:خونه ی مامان بزرگم بودیم منو دخترخاله و پسرخاله م هر سه تاییمون رو یه مبل نشسته بودیم بعد یه خرمگس اومده بود تو، یهو اومد پشت سه تاییمون پسرخاله ی 17 سالم اولین کسی بود که بدو بدو رفت تو اتاق🤣 دخترخاله م هم یه جیغ کوتاه کشید و بلند شد کلا خودشو تکوند🤣حقیقتا منم چندثانیه بعد دنبال پسرخالم رفتم😔😅 و بعد اینکه خرمگس رو کشتن اومدیم بیرون تنها کسی که اونجا موند دخترخالم بود😅👏🏻خب دیگه این خاطره ی من بود👋🏻🌚
اتمام مسابقه | 1401/04/28 |
ظرفیت مسابقه | 30 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
عید قربون پسر داییم در دستشویی رو باز کرد رو سقف سوسک بود جیغ زد همه هم خواب بودن بعد دختر عمم رفت که اون حتی از مگس هم میترسه دیگه خودت تصور کن منم که رفتم با مگس کش سوک رو انداختم پایین پسر داییم اومد لهش کنه تند تند از رو پاش اومد بالا بعد تا دوساعت داشتیم بهش آب قند میدادیم سوسکه هم هنوز تو جارو برقیه🤣🤣🤣🤣🤣🤣
یه خاطره خنده دار یه خاطره خنده دارو تعریف کرد یاع یاع یاع🗿 🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿
ی بار رفتم پیش رفیقم بش گفتم بیا یکم بازی کنیم گف باش رفتیم تو خونه دیدم باند داره وصل شدم ب باند آهنگ گذاشتم از اون بیت دارا ک خیلی خفنن اومدیم یکم دیونه بازی دربیاریم داشتیم همینصوری وحشی بازی در میاوردیم ک یهو خواهر بزرگش اومد ما هم داشتیم بپر بپر میکردیم ک یهو اینو دیدیم با کله خوردیم رو زمین بعد نیم ساعت بعد یادمون ومد ک ما چ وحشی بازیلیی درمیاوردیم
یک بار تو اسانسور به مدت 1 ساعت گیر کردم
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.