ی خاطره ی سم و باحال ک برات اتفاق افتاده
اتمام مسابقه | 1401/04/16 |
ظرفیت مسابقه | 25 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
رفته بودم تو خونه ی داییم که سگ داره. کلی باهاش بازی کردم بعد خسته شدم وسط حالشون دراز کشیدم و چشمام رو بستم.... یهو احساس کردم صورتم داره خیس میشه تا چشمام رو باز کردم دیدم سگ داییم داره کاملا صورت من بدبخت رو میلیسه🐶😂😂 توروخدا لایک کن که برنده بشم😢
وقتی داشتم به خدا نامه مینوشتم مامانم یهو اومد اتاق و من زود دفترچه ام رو قایم کردم و مامانم شک کرد و گفت اون چی بود قایم کردی منم گفتم دفترچه دیگه حسابی شک کرده بود که دارم به ی نفر نامه مینویسم بعد ازم گرفت نامه رو و وقتی خوند بهم گفت بهت افتخار میکنم 😂
کل زندگی من سمه😂🤣✌
یادمه وقتی بچه بودم داشتم با دوستام تو حیاط بازی می کردم یکی از دوستام ماشینش افتاده بود تو دریا [ منظورم از دریا باغچه حیاط بود ] بعد اون یکی دوستم مثلا سوپر من بود از بالای نرده های باغچه پرید همراه باپرش گفت سوپر من بعد وقتی روی زمین با پاش از روی زمین لیز خورد افتاد پایین 😂😂😂😂😂😂😂 ما هم همش می گفتیم مثلا سوپر منه 😂😂😂😂😂😂😂
یادم نیست🙂😹
باور کن یادم نیست
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
یه خاطره دیگه هم بودش کوچیک بودم داشتم با دوستام بازی می کردم یهو یکی از دوستام ماشین اسباب بازیش افتاد مثلا توی دریا، اون یکی دوستم هم مثلا سوپر من بود از بالای نرده ها پرید [داشتیم تو حیاط بازی می کردیم] همراه باپرش گفت سوپر من بعدش با کله افتاد زمین ما هم همش بهش می گفتیم مثلا سوپر منه 😂😂😂😂😂😂
اون لحظه خیلی باحال بود 😂😂😂😂😂
اون لحظه خیلی باحال بود
وای خدا😅