نفسم بالا نمیاید بعد از ۵ ساعت پیادروی اونم این طوری وبه این شکل مطمئنم هر کس دیگری هم جای من بود تا حالا دوام نمیاورد.به پشت سرم نگاه میکنم تیلور و جک با نفس های بریده و صورت های سرخ به من نگاه میکنند سرن را برمیگردانم هنوز خیلی تا قله مانده نمیدانم چطور جان و کریس با این سرعت پیش میروند و تازه هنوز به او نرسیده اند .هنوز هم اسمش را نمیدانم ...
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
خوب بود ولی بنظرم برای رمان نوشتن باید اول داستانش رو مشخص بکنی الان من نفهمیدم برای چی نفس نفس میزد اینجا مخاطب فکر میکنه پارت ۲ داستان هست وگرنه اینطور که نمیتونیم بفهمیم چه خبره ولی در واقع خوبه میتونی ویرایش کنی ❤️🩹نظر دادم ولی تو هرجور راحتی شاید فکرت خوبه که اینکارو کردی🥺
درواقع داشتن از یک کوه بالا میرفتن و در حال پیاده روی هستن بازم مرسی گفتی 🥺❤️
نه چون یهو اومدی گفتی نفس نفس میزدن میتونی برای بهتر شدن یه تست دیگه بسازی شخصیت هارو معرفی کنی و یه بیو کمی از داستانت رو توصیف کنی اینطوری مخاطب بیشتر میاد و به تستچی ایمیل بده تا تست ویژه بشه😚