انتقام شیرین🔮p³

انتقام شیرین🔮 پارت سه🔫 گفت: دوستت دارم پنچ دقیقه در همان حالت بودیم که دکتر امد و گفت: شما شب هستید به انواع همراه؟! سرم را به نشانه اره تکون دادم رفتم در بغل ادرین که چشم هام مست شد و خوابم بورد چشم هامو اروم باز کردم دیدم پرستار داره با سرنگ بک چیز وارد سـِرم ادرین میکنه پاشدم چشم هامو مالیدم و گفتم: خانم... پرستار... چی کار میکنید با ترس نگاه ام کرد اون... اون.... لایلا بود سرم از دستش افتاد مات مونده بودم که فرار کرد دویدم و دنبالش میدوید همه داشتن با تعجب نگاه میکردن رسیدیم به یک بمب بست که یک ماشین مشکی امد و یک پسر که کلاه داشت پیدا شد گفتم: تو کی هستی؟! گفت: لو... گفتم: چی... لوکا؟! با حرص خندید و گفتم: اسکل میگم لو تو میگی لوکا یواشکی گوشی مو برداشتم تا صداشون را ضبط کنم از لایلا پرسیدم: اونجا چیکار میکردی؟! گفت:.....

گفت: شاید یک انتقام.... پرسیدم: انتقام....... انتقام چی؟! از اون دعا های چندش اش در اورد و گفت: اوه.... آدرین باید.... انتقام این.... قلب... شکسته منو... بده اخم هام رفت در هم..... امد جلو گوشیو بردم عقب ـ.... چونه مو گرفت و گفت: تو حتا اینقدر احمقی که نفهمیدی اون روز در پاژاش (وای قاطی کردم نمیدونم درست نوشتم یا نه..! 😅) هولش دادم عقب گفتم: اون داستان را پیش نکش لایلا دستمو مشت کردم(پ ن: اون دستی که خالیه😐) و گفتم: تو برای آدرین پاپوش درست کردی ها...؟! تا خواست چیزی بگه اون یکی مرده گفت: نخیر..... من.... بودم داد زدم: تو اصلا چیکاره حسنی ها؟!! لو: این مهمه یا اینکه براش پاپوش درست کردم؟!

با حرص گفتم: خفه شو.... آدرین.... لایلا چندش خندید و گفت: اوه.... مرینت تو هنوز عاشق آدرینی.....! تا خواستم چیزی بگم گوشیم زنگ خورد از بیمارستان بود ضبط را قطع کردم و جواب دادم پرستار: سلام خانم دوپن چنگ؟! مرینت: بله..... اتفاقی افتاده از استرس داشتم ناخن هامو میجویدم پرستار: حال اقای اگرست خیلی بد شده.....خوب... راستش.... نیم متر پریدم و با ترس گفتم: حالش..... خوبه؟! پرستار: بله.... خداروشکر حالشون بهتره....! پرستار: به سرمشون مواد تجریق شده کسی هم جز شما در اتاق نبوده یعنی شما.....

برای پارت بعد ۳ لایک و ۱ کامنت