سلام بابا درسته یک روز دیر تر گذاشتم ولی بالاخره گذاشتم .یاع یاع
......از زبان نویسنده:....هوسوک تمرکز کرد و زانو رو زانو گذاشت سر اش را بالا آورد و در چشم های یونگی خیره شد...با لحن جدیگفت:..یونگی عشق اون هم از نوع واقعیش الکی به وجود نمیاد اگر نظر من رو میخوای از نظرم اول باید باهاش وقت بگذرونی و سعی کنی بیشتر بشناسیش....هرچی بیشتر نسبت بهش شناخت پیدا کنی و حتی بتونی رفتار هاش رو پیش بینی کنی بهتره اون موقع میتونی انتخاب کنی که فقط میخوای دوست اش باشی یا کسی که میخواد به دستش بیاره...یونگی با ناراحتی سر اش را پایین آورد و چشم هاشو دزدید با تن صدای ضعیفی گفت:..ولی خودت میدونی کهمن نمیتونم با اون باشم..خودت میدونی که اون برای درمان شدن باید تنها باشه و من تنها مانعی هستم که الان جلوش هست..
..بغض اش را قورت داد و ادامه داد: تازه اش هم خودت میدونی امروز باهم دعوا کردیم و من باز قلب شو شکستم...اینقدر این کارو انجام دادم که انگار این کارو خیلی بلدم.....هوسوک از روی مبل بلند شد و آمد کنار یونگی نشست ..دست های یونگی را گرفت و درون دست خود گذاشت با لحن آرامی گفت: یونگ الان به جای من هاری باید پیش تو مینشست و دستاتو میگرفت ...هیچ چیزی نشدنی نیست..من مطمئنم اگر تو برخلاف حرفای مادر هاری کنار اون باشی اون امید بیشتری پیدا میکنه برای زندگی و خوب میشه..لطفا برو با هاری حرف بزن د عذر خواهی کن و اون حرفارو پس بگیر.....یونگی سر اش را کمی بالا آورد و گفت: من نمیتونم با اون حرف بزنم تا میبینمش قلبم میگیره و دلممیخواد گریه کنم و در آغوش بگیرمش هیچ چیز درست نمیشه ....من....من اصلا نمیدونم اون مسئله چطور به اینجا کشیده شده ..
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
68 لایک
بایددد خیلیی خوببب تمومشش کنییی
راستی از جین و نامجون بزار🙂💔
الی جان دارم میمیرم تورو جاننننننن اتی بنویسسسسس😐🤲🏻🤲🏻🤲🏻💔💔 مرگگگگ اتییییی
باشهههه
عشق خودمی
الیییییییییی
دوتا پارت میزاری اندرستند؟
دوتااااا:|
بشدتتتتت از دستت عصبانیمممم
اصن عاف میزنم✓
آقا آقا غلط خوردم برم بنویسپمم
دوتاپارته دیگه؟:|
وقت کردی یه سرم ب پیوی بزن:|
نچ یکییی
سجسوسحطوسحطو، الییییی
میدونستی خیلی گشادی؟✓
میدونستی تو یه هفتهه ک بیشتر از یه هفته شدهه حداقللللللللل سه تا پارت باید میدادی؟
میدونستی ماعم انسانیمو داریم نفت میشیم؟
واووو چه فکت های جالبی گفتی بنازم انشالا که اگر خدا یاری کند دست به دست هم میدیم و پارت هارا زودتر میگذاریم🙏😂
عالییییی
راستیییی ی پایان عالی بنویس که خوب تموم بشه بهم برسنننن والا هر داستانو رمانی که این روزا خوندم همشون مردن بهم نرسیدن بخدا بهم نرسونیشون خودم میکشمتتتتتت
تاکومی نمیخوای پارت بعد بزاری فسیل شدیم بخدا😐
عه پروف جدید مبارک اتفاقا قراره برم اون یکی داستان رو بنویسم و بیام این
ممنان💕(سر اینکه کدوم عکسو انتخاب کنم ۱ ساعت تموم وقت گذاشتم😐)
اوکی
😂😂تا حالا این عکس رو ندیده بودم عررر خیلی کیوتهه
الیییی کجایییی؟🥲
عه سلاممم
الی میشه حداقل ریپ بزنی یکم دلگرمی بگیریم و کمتر نگران بشیم🥲؟
دیروز پیوی بم پی داد
نگران مباشید✓
آها ، اینکه حالش خوبه کافیه
آره))
الی تا اطلاع ثانوی درحال عر زدن بود هست و خواهد زد🥲
فدات شم من چی شده مگه؟ بگو شاید کمکی از دستم بر بیاد
بایس رکر گلم داره میرههه
🥺
جرررالیمیدونیمنکیم؟!
اره میدونم عمه کوچیکمی🤨آخه این چه سوالیه
جررراونموقعنیمموعوضکردهبودم
عه جدی
الی؟!
نگرانتم..
زندم زندم دلیندم
الی پارت بعد میزاری؟ من دیگه دارم دق میکنم بخدا😂
البته حق میدم دیگه وضعیت درس و مدرسست. درسا خوب پیش میره؟ ما که توی این هفته 2 تا امتحان دادیم هفته بعد هم 3 تا امتحان داریم🥺🥲