من اسباب بازی‌شمانیسم فصل دوم part 13-14-15

part13 فصل دوم _ تهیونگشی بیا بریم ( کمکش کردم ک از تخت پاشه ب خاطر جراحمی ک داشته خیلی سخت میتونست راه بره.....اخر رفتیم بیرون بیمارستان) _ یونگی کجا بریم؟ ♡⁩نمیدونم والا اول بریم دنبال مادرت بعدش بیاین خونه من الان فعلا خونه شما خطرناکه _ باشه بریم 8 عااا من زحمت انداختم شمارو؟ببخشید!!! _ نه تهیونگی اینطور نیست دیگ این حرفو نزن باشه؟ ( در عرض پنج ثانیه ارتباط چشمی داشتیم واقعا وقتی به چشماش نگاه میکنم قلبم تند می زند) + بیاین بریم دیگه _ باش بریم ( رسیدیم خونه مامان رو گرفتیم و رفتیم خونه یونگی)

part 14 فصل دوم ( رفتیم خونه یونگی و روی مبل نشستیم) _ هوف تا کی باید اینجا باشیم؟ ♡⁩ تا هر وقت ک خونتون امن شد _ خو من چمیدونم کی امن میشه ♡⁩ از جیمین بپرس....! _ عااا جیمین .....ارع ولی چطور وقتی نمیتونم ببینمش؟ ♡⁩ خو هروق اومد توی خوابت ازش بپرس _ می‌دونم ولی شاید دیگه میاد ♡⁩میاد فقط صبر کن _ اوم باشه ⭐ بیاین بخوابیم _ ارع بچها بخوابیم....راستی میخام کنار تهیونگ باشم! 8چرا؟ _ چون میترسم باز اتفاقی بیوفته.....

part 15 فصل دوم ♡⁩ ارع جولیا تو پیش تهیونگ باش 8 ولی....اوکی جولیا پیش من ( هممون رفتیم و خوابیدیم ولی انقد ذوق داشتم ک خوابم نمی‌برد .... یعنی من الان کنار تهیونگ می‌خوابم ؟! واایییی تو همین فکرها بودم..... ک یادم افتاد باید خواب جیمین رو ببینم ...! پس بزورم شده خوابیدم!!!! _ جیمین....جیمیناااا اینجایی ؟ J جولیا.... _ جیمینننن خودتی؟ J ارع خدمم _ واای حالت خوبه ؟ چیزیت نشده؟چطور اومده بودی خونه ما!؟ Jمن خوبم ولی ببین جولیا باید بهت بگم داره چ اتفاقی میوفته تا سالم بمونین _خوب بگو J خونه شما نفرین شدس.....و یکی تسخیرش کرده ی موجود ماورایی.... _ چ....چییی چراا؟؟؟؟؟؟؟ J شمارو نفرین کردن اون شمارو می‌کشه....جولیا دیگ نرین توی اون خونه......!!!!!

بسی دیر شد می‌دونم دیگه ببخشید😅