های چطورین خب اینم از پارت جدید و اینکه بچه ها من جایی نمیرم فقط یه ایسنا بودو میخواستم ری اکشنتون رو ببینم ببشید🥀
از زبان نویسنده:با حرف جین هو سریع به اون زنگ زد ولی فقط چند تا بوق میخورد و قطع میشد نگرانی کل وجودشو گرفته بود چرا جین هو داخل بیمارستان بود چه اتفاقی براش افتاده موهاش رو بالا داد و به سمت چادر دوید تهیونگ از چادر بیرون اومد روبروش وایستاد÷چی شده ..جونگ کوک گفت و دستشو سمت جیب تهیونگ برد تا کلیدماشینشو برداره_پدرخونده جین هو اومده خونه و نمیدونم چی شده الان بیمارستانه من باید سریع برم پیشش....تهیونگ به شونه جونگ کوک زدو گفت:خودم هم باهات میام....جونگ کوک سریع تکون داد دویدن به سمت ماشین تهیونگ و سوار شدند _______به زور خودشو به خونه رسوند تا در رو باز کردو وارد شد پاش لرزیدو افتاد زمین کل بدنش کوفته شده بود همونجور که روی زمین جلوی در خونه نشسته بود دستشو به سمت در بردو و اون رو بست دستشو محکم روی زمین گذاشت و سعی کرد که بلند بشه دستشو روی دیوار گذاشت تا نیفته با هر قدمی که به سمت اتاقش میرفت درد بدی توی ساعد پاش پخش میشد نزدیک در اتاقش بود که پاش به پایه میز میخوره و میوفته زمین از درد زیاد شروع به گریه کردن میکنه
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
79 لایک
عالییییییییی خیلی کنجکاوم بدونم که قراره توی پارت بعدی چه اتفاقی بیفته زود بنویسشش🥺❤
خیلی ممنون حتما امشب مینویسم
داستان هات خیلی قشنگن ادامه بده من همه شون رو خوندم
وایسا ببینم تو همون شوگایی نبستی که از اکانت اولم بودی فکر کنم اسم اکانتتم اون موقع همین شوگا بود
اره ولی اکانت پرد
ولی اصلا یادم نمیاد؟!
ولی اولین بار که داستانت رو می خونم
ایسگا میسگا نداشتم ها
پارت بعد موخوام 💜💜💜💜💜💜💙💙
یا پارت میزاری یا خودم پارتت میکنم گلم
آرام باش..میزارم میزارم..*نفس عمیق و فرار*
*در حالی که با لنگ دمپایی نامجون دنبالت میدوم*
پارت بدهههعع
نامجون دلت میاد به دختری که جونشم برات میده بزنی
نامجون:نه والا تو گناه داری
الیانا:خودم میدونم به کوک هم بگو من گناه دارم
نامجون:گناه داره تا دوروز دیگه حتما میزاره
کوک شوهرمه اسمشو نیاز🗿😐
چه غیرتی واسش شیرموزم درست میکنی
انقدر براش درست کردم خودم شکل شیرموز شدم
باهاش اهنگ هم خوندی وقتی از خواب بیدار شده نوازشش کردی
*در حال ذوق مرگ شدن*
پرفکتتتتت :]
پارت بعدی رو زودتر بذار..
الی باز قاطی کردی تو اس ۳ نوشتی شین هه😅💥
ولی عالی بود پارت بعدی😁💕
حاجی ایسگا بود نمی ذاشتی هم من باز هم ایمد داشتم بذاری
ولی فقط من گیرت بیارمممم
خداروشکر شهرم ازت دوره تا آخر عمر گیرم نمیاری الهی امین
کجایی؟
تا جایی که میدونم دورم جهرمی ام شهرستان تو استان فارس هست
خیلی دوریم من تهرانم ولییییییی
ما زیاد میایم بندرعباس و جهرم هم میریم بعضی وقتا
بابام زیاد میاد جهرم واسه کاراش
ی جورایی هر ماه
خدا به خیر کنه
شنیده بودم که وقتی میخوان برن بندر میان جهرم
اره اون هست بعد میایام جهرم یکی دو روز میمونیم
این که ی جا گفتی شین هه ی اسپول بود که قراره فصل 2 من دوست ندارمو بزارم نه؟
بابا من بدبخت حق دارم قاطی کردم تا الان ۳ تا اکانت داشتم تو هرسه تاش هم ۳ ۴ تا داستان بوده اسم ها و شخصیت هاش رو قاطی کردم
الیاناااااااااا ایسگا و کو.فتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت اه
آرام باش خواهرم
...نفس عمیق