سلام اینم از پارت جدید
=چ.چی کیم تهیونگ....با لبخند بهم نگاه کرد:میشناسیش پس یعنی تو هم باهام میای..با حرفش از فکر بیرون اومدم=کجا :همون جایی که گفته اون داره با بزرگترش میاد و حتما میخواد منو کتک بزنه و به حرفم گوش نکنه ولی من تنهای تنها آدمی هم هستم که با یه سیلی هم پوستم کبود میشه جیسو رو هم خیلی دوست دادم ...بعد چشماشو گربه ای کرد=اوف خدا باشه میام ..الانم بلند شو که مامان بابا بیان وضع تو رو ببینن منو دعوا میکنن
....از زبان تهیونگ:جیسو با بوی فرندش دعوا کرده بود با هزارتا التماس بالاخره راضی شدم که باهاش بیام تا پسره رو ادب کنیم یه لباس اسپرت آبی پوشیدم و از اتاق بیرون اومدم داد زدم:آماده اییی ..از تو اتاقش داد زد:دارم شلوار میپوشم...نالیدم یک ساعته تو اتاقه من موندم پسره چطور تحملش کرده ________رسیده بودیم به مقصد از ماشین پیاده شدیم دارم به این فکر میکنم که چقدر اینجا نزدیکه به خونه چوی جویی بعد از دعوا یه سر برم ببینمش و دستش بندازم ....از دور دیدیم یه دختر وپسر دارن میام جیسو پاهاشو مثل بچه به زمین کوبید و نق زد:ببین باهمون دختره هم اومده .....وقتی بهمون رسیدن بادیدن جویی کنار اون پسره تعجب کردم یعنی این دوتا با همن ولی جویی که انگار از پسره بزرگتره
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
76 لایک
خوب بود ولی خب سعی کن یکم شخصیت ها رو با مفهوم تر توصیف کنی و یکم بیشتر بهشون جذابیت بدی
تاکومی داستانت و تا اخر ادامه بده ادمو جذب میکنه:)
من رزتا هستم رشتم دارم کارگردانی میزنم یه روز که برای فیلم سازیم حتما از داستان تو استفاده میکنم هانی🍯🥺🤍
عالی بود سارانگه😢💕💕
عالی پارت بعد
هعی منطق داستان الیانا شی🤌😔
ته ته از دختره خوشش نمیاد، دختره از اون خوشش میاد
ته ته از دختره خوشش میاد ، دختره از اون خوشش نمیاد🤌😔
😹😹😹عین حقیقت
عالیییی
اجیی پارت بعد من دوست ندارمو نمیزارییی🥲
عالی بووود *-*
عالییی:)🍀💞
عاجی بعدییییییییییییییییییییییییییییی من نمی تونم صبر کنممممممممم