جدال امپراطور ها

(فقط این رو بگم که این فقط داستانه و واقعیت نداره و همش تخیلات هست) در زمان گذشته 6 امپراطوری بر زمان حکمرانی میکردند و اسم های امپراطوری طلای درخشان 👑 اپراطوری سایه 👤 امپراطوری روشنایی ⭐ امپراطوری جادو 🔮 امپراطوری خورشید 🌅 امپراطوری تاریکی 🌌

امپراطوری روشنایی همیشه در حال گسترش صلح بود اما امپراطوری تاریکی بر عیله اون میخواست که دشمنی همه جا رو پر کنه تا اون بتونه تمام دنیا رو مال خودش کنه در این جنگ و جدال ها امپراطوری طلای درخشان و امپراطوری خورشید با امپراطوری روشنایی همراه بودند و از طرف دیگه دو امپراطور قدرتمند تاریکی و سایه بر عیله اون ها امپراطوری جادو اعلام بی طرفی میکنه اما این بی طرفی پایدار نبود پس از چند ماه او هم به امپراطوری های تاریکی و سایه پیوست چون پس از مرگ شاه قبلیشون شاه جدیدی آمد و او نیز ستم گر بود

امپراطوری طلای درخشان روشنایی و خورشید اسم اتحاد خودشون رو اتحاد صلح گذاشتن و سه امپراطوری دیگر اسم اتحاد خودشون رو آتش گذاشتن جنگ های پی در پی باعث ضعیف شدن اتحاد صلح شده بود و از طرفی دیگر اتحاد آتش درحال سود بردن از این همه جنگ بود

تا اینکه سه پادشاه اتحاد صلح برای خودشون جلسه گذاشتن پادشاه طلای درخشان: ما نمیتونیم همینجور ادامه بدیم داریم ضعیف میشیم و ممکنه شکست بخوریم پادشاه امپراطوری خورشید: درسته ما باید یک فکری بکنیم پادشاه امپراطوری روشنایی: خب من فکری دارم هردو پادشاه : چه فکری؟ پادشاه امپراطور روشنایی : خب از اونجایی که اون ها دارن قوی میشن ما میتونیم با حمله به پایگاه های مرزی و پایگاهایی که در مرز ما بنا کردن رو شکست بدیم و از اونجا غنیمت زیادی جمع کنیم در صورتی که ما قبلا فقط به نیروهای مرزی حمله میکردیم

و از اون طرف اتحاد آتش پادشاه امپراطوری تاریکی: خوبه اون ها همیشه درحال گول خوردن از ما هستن اون ها همیشه به نیروی های مرزی حمله ور میشن تا به پایگاه ها پادشاه امپراطوری جادو : درسته ما از این سود زیادی گیرمون میاد پادشاه امپراطوری سایه: خب دیگه بهتره با نیرو هامون به مردم شون صدمه بزنیم اینجوری واقعا آسیب زیادی میبینن من یک جادوگر خوب میشناسم که میتونه به ما کمک کنه پادشاه امپراطوری تاریکی: چه جادوگری؟ پادشاه امپراطوری سایه : لفی بلک یک جادوگر که در تمام جادو ها ماهره و تاحالا شکست نخورده پادشاه امپراطوری جادو: خیلی خوبه اینجوری ما اون ها رو نابود میکنیم و دنیا رو در دست خودمون بگیریم

در اون طرف اتحاد صلح پادشاه امپراطوری خورشید: اوه این پیشنهاد خوبیه ولی با جادوگر هاشون چیکار کنیم پادشاه طلای درخشان : خب ما چندین جادوگر ماهر رو میشناسیم که میتونن کمکمون کنن اون ها تاحالا زیاد برای صلح جنگیدن پادشاه امپراطوری روشنایی: این خوبه و اینجوری شاید بتونیم از دست اون ستمگر ها خلاص بشویم

هر شش امپراطوری برای جنگ آماده میشوند جنگی که مشخص میکنه که دنیا دست ستمگران می افته یا صلح دوستی محل جنگ در جنگلی به اسم جنگل مرزی اتفاق می افتد پادشاه امپراطوری تاریک: آهای شما ها که میخواین مارو شکست بدید این رو بدونین که امروز شکستی رو میخورین که هرگز در تاریخ فراموش نمیشه ما شمارو نابود خواهی کرد پادشاه امپراطوری روشنایی: اشتباه میکنی ما امروز برنده میشویم و نمیگذاریم این دنیا به دست شما ستم گران بی افته شیپور نبرد 🎺🎺 هر شش امپراطوری برای جنگ به راه می افتند و در دور اول امپراطوری سایه و روشنایی به جنگ میپردازند و امپراطوری روشنایی برنده میشود در دور دوم امپراطوری خورشید و امپراطوری تاریکی به جنگ میپردازند که این نبرد برنده اش امپراطوری تاریکی بود و امپراطوری خورشید عقب نشینی کرد برای تجدید قوا

و حالا در دور سوم جنگ بین همه اتفاق می افتد یعنی همه به دشمنان خودشون حمله میکنن شاه امپراطوری تاریکی و روشنایی زخمی میشوند و هردو امپراطوری مجبور میشن عقب نشینی کنند و خودشون رو تقویت کنند

یک هو آسمون به رنگ نارنجی در اومد و لفی بلک ظاهر شد و لفی لایت برای جنگ با اون پیش رفت (اینو بگم که لفی بلک و لفی لایت هردو خواهرن ولی به خواطر اختلاف نظرشون هرکدوم به یکی خدمت کردن) لفی بلک: اوه خواهر خیلی وقته ندیدمت مبیبینم که به یک مشت امپراطوری به معنی خدمت میکنی لفی لایت: نه تو داری به بد کسایی خدمت میکنی من به خوبی خدمت میکنم چیزی که تو هیچوقت نفهمیدی لفی بلک: اوه که نفهمیدم آره؟ حالا نشونت میدم و...

امیدوارم خوشتون اومده باشه نظر و لایک فراموش نشه 😉 اگر خواستین حتما بگین که ادامه بدم