ع-ش-ق بي تي اس p4

دلش درد ميكرد چون موي من تو دلش بود😞😥تهيونگ باز رفت تو دفتر دكتر و بهش گفت:حال جيمين كه هنوز خوب نشده پس شما چجور دكترايي هستيد؟😠

يه پيرزن اونجا نشسته بود كه از تهيونگ پرسيد:چش شده نَه نِه؟👵🏻 تهيونگ جواب داد:دلش خيليييييي درد ميكنه😣پيرزن گفت:نگران نباش الان دَوا دردش و بهت ميدم☺️تهيونگ از خوشحالي پريد!

اون يه صندوقچه طلايي درخشات از تو كيف در اورد!🛎درش باز كرد…اگه گفتي توش چي بود؟بله درسته يك چايي نبات!!🍶تهيونگ گفت اين بهش چه كمكي ميكنه اخه اما پيرزن دست بردار نبود و اون و داد به جيمين و جيمن او رو خورد🫘…….

ادامه تو پارت بعد🤭