12 اسلاید صحیح/غلط توسط: 💜Romi انتشار: 2 سال پیش 533 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام دوستان امیدوارم کا حالتون خوب باشه
من میخوام یه داستان بنویسم به اسم 《من قاتل نیستم》کل داستان موضوعش این نیست ولی خب به بخشی از داستان مربوطه این داستانه و من ژانر طنز رو عاشقانه نوشتم و برای پارت ها هم شرط ندارم و هر موقع وقت کنم واستون پارت جدید میزارم و اینم بگم اصلا قرار نیست غمگین باشه حالا شاید یه کوچولو شخصیت اصلیمون نارات باشه ولی خب ریشه در گذشته داره که حالا بیشتر راجبش می خونید اینم بگم که یه جاهایی من زیادی از تخیلم استفاده کردم بریم واسه معرفی
شخصیت اصلی داستان
(اسم : رایا) (سن : ۲۳) (ملیت : ایرانی) محل زندگی در حال حاضر : کره جنوبی ) (IQ : 149) دوستان رایا یه دختر شاد و خون گرم و پر انرژی بوده تا ۱۶ سالگی و به دلیل یک سری اتفاق که بعدا توی داستان قراره متوجه بشین به ایران ممنوع ورود میشه و همین باعث میشه تا ۲ سال افسردگی داشته باشه اما بروز نمیداد تا یکروز در سن ۱۸ سالگی تصمیم میگره دوباره به زندگی برگرده . با خانوادش قطع رابطه کرده که آلات دلیلشو نمیگم و با دایی و خالهش و ۳ تا دخترخالش که از خواهر به عم نزدیک ترن زندگی میکنه همونطور که فهمیدین خیلی باهوشه و میتونه به ۶ زبان زنده ی دنیا یعنی فارسی انگلیسی فرانسوی کره ای ایتالیایی و آلمانی مثل زبان مادری خودش صحبت کنه تا ۱۰ سالگی توی ایران زندگی میکرده و اون زمام با دایی و خالش میرن نیوزلند تا رایا درسشو تموم کنه ۱۲ سالگی دبیرستانش تموم میشه و برای ادامه تحصیل به آلمان میره و در رشته ی شیمی تحصیل میکنه به دلیل کار داییش ۱۶ سالگی میاد ایران به مدت ۶ ماه و در اون زمان یه اتفاقی رخ میده که به ایران ممنوع ورود میشه و با ۳ تا دخترخالش و دایی و خالش به آلمان برمیگردن۲۰ سالگی تبدیل به جوان ترین پروفسور زن جهان میشه و در سن ۲۱ یک سالگی دارو کرونا رو کشف میکنه در سن ۲۲ سالگی بازم بخاطر شعل داییش مجبور نیشن برن کره جنوبی و مادر مادربزرگ مادری رایا دو رگه ی کره ای ایرانی بوده و به همین دلیل رایا خیلی اونجا رفته حالا رایا به دلیل یکسری آزمایش های شیمی گاهی اوقات به معروفترین دانشگاه کره که من از خودم درآوردم میره و حالا اون سه تا دوستش هم اونجا تحصیل میکنن خیلی به کارش اهمیت میده و با کشف دارو کرونا مورد توجه کشور های خیلی بزرگی مثل آمریکا و انگلیس هست و هر روز با آدم های بزرگی از کشور های مختلف جلسه داره و داره روی یک دارو کار میکنه که هیچکس به جز چند نفر نمیدونن او دارو چیه شراکتی با داییش یه شرکت بزرگ تولید و واردات از صادرات دارو دارن که همه جای دنیا وجود داره حالا شرکتشون اصلیش توی آلمانه اما الان در حال حاضر توی کره دارن کار میکنن حالا رایا یک آزمایشگاه خیلی بزرگ داره که دو طبقهش کامل زیر دست خودشه و کار های اداری و آزمایش هاش اونجا انجام میده و این آزمایشگاه دقیقا پشت شرک داییشه و طوری به شغلش اهمیت میده که ساعت ۷ صبح میره و به پرونده ها رسیدگی میکنه تا ساعت ۸ ۸ تا مثلا ۱۲ با نماینده های یه کشور جلسه داری ۱۲ تا ۱۶ با حالا یسری دیگه حالا ممکنه ۱۶ تا ۱۸ یا گاهی اوقات بیشتر روی آزمایش هاش کار کنه و بعد از اون دوباره جلسه داره گاهی اوقات حتی تا ۶ صبح کار میکنه به همین دلیل یه اتاق ۳۰ متری داره توی محل کارش برای یه دوش کوتاه یا تعویض لباس چونکه پیش اومده ۱ هفته خونه نرفته باشه در برابر بی خوابی به شدت مقاومه و یکی از صمیمی ترین دوستاش فوت کرده و با دختر عموش دشمنی داره درحدی که نگم براتون عاشق فرانسهس و قبلا خیلی سفر میکرده رنگ مورد علاقهش بنفشه و عاشق کاپوچینوئه و یه گربه به اسم لونا داره و عاشقشه شخصیتش خیلی خونگرم و زبون دراز و شاد و پر انرژی اما کارش خیلی وقتا براش انرژی نمیزاره آرمی هم هست ولی خب نه در حدی که همیشه قربون صدقشون بره
راجب این دانشگاه بزرگ کره که توی داستان من اسمش دانشگاه سئوله یه توضیح بدم و اینم بگم که من اینو از خودم در آوردم و تخیل منه
این دانشگاه خیلی خیلی خیلی بزرگه و همه ی رشته ها رو داره و بهترین استاد های جهان توش درس میدن و بهترین پروفسور ها گاهی اونجا جلسه برگزار میکنن یا با دانشجو ها صحبت میکنن نمونش رایا یا دایی رایا که اوجا الان دایی رایا بعصی وقتا درس میده یا خود رایا کنفراس برگزار میکنه یا توی جلسه ها شرکت میکنه و گاهی اوقات توی کلاس ها هم با دانشجو ها شرکت میکنه این دانشگاه همه رشته رو داره مثل هنر فیزیک و ... همه شون هم مثل شیمی کلی بخش دارن و فقط برا دانشجو ها نیست اینم بگم که خوابگاه و کافه تریا چندین تا وجود داره و روی کارت دانشجویی هر کسی نوشته که باید به کدوم کافه تریا برن
راجب این دانشگاه بزرگ کره که توی داستان من اسمش دانشگاه سئوله یه توضیح بدم و اینم بگم که من اینو از خودم در آوردم و تخیل منه
این دانشگاه خیلی خیلی خیلی بزرگه و همه ی رشته ها رو داره و بهترین استاد های جهان توش درس میدن و بهترین پروفسور ها گاهی اونجا جلسه برگزار میکنن یا با دانشجو ها صحبت میکنن نمونش رایا یا دایی رایا که اوجا الان دایی رایا بعصی وقتا درس میده یا خود رایا کنفراس برگزار میکنه یا توی جلسه ها شرکت میکنه و گاهی اوقات توی کلاس ها هم با دانشجو ها شرکت میکنه این دانشگاه همه رشته رو داره مثل هنر فیزیک و ... همه شون هم مثل شیمی کلی بخش دارن و فقط برا دانشجو ها نیست اینم بگم که خوابگاه و کافه تریا چندین تا وجود داره و روی کارت دانشجویی هر کسی نوشته که باید به کدوم کافه تریا برن
نقش اصلی مرد جذابمون (اسم : جونگکوک) (سن : ۲۴) (شغل : آیدل و عضو بوی بند بی تی اس) خب قضیه از این قراره که جوکوک ۲۳ سالگی تصمیم میگیره که ادامه تحصیل بده توی رشته ی هنر ادامه تحصیل بده با کلی سختی اجازه رو از کمپانی میگیره به شرطی که مثل دانشجو های عادی باهاش رفتار بشه نه به چشم یه آیدل جی کی هم قبول میکنه و به دانشگاه سئول میره و ادامه تحصیل میده و الان هم دانشجوئه و اینم بگم که مادر بزرگ مادی جونگکوک دو رگه ایرانی کره ای بوده برای همین جی کی به زبان فارسی تسلط داره توی آیت داستان همه ی اعضا بی تی اس اینگلیسی رو فولن
آها راستی جی کی توی این داستان موهاش مشکی و آبیه مثل عکس بالا
نقش اصلی مرد جذابمون (اسم : جونگکوک) (سن : ۲۴) (شغل : آیدل و عضو بوی بند بی تی اس) خب قضیه از این قراره که جوکوک ۲۳ سالگی تصمیم میگیره که ادامه تحصیل بده توی رشته ی هنر ادامه تحصیل بده با کلی سختی اجازه رو از کمپانی میگیره به شرطی که مثل دانشجو های عادی باهاش رفتار بشه نه به چشم یه آیدل جی کی هم قبول میکنه و به دانشگاه سئول میره و ادامه تحصیل میده و الان هم دانشجوئه و اینم بگم که مادر بزرگ مادی جونگکوک دو رگه ایرانی کره ای بوده برای همین جی کی به زبان فارسی تسلط داره توی آیت داستان همه ی اعضا بی تی اس اینگلیسی رو فولن
آها راستی جی کی توی این داستان موهاش مشکی و آبیه مثل عکس بالا
(اسم : نیکا) (سن : ۲۳) (شغل : دانشجو رشته ی فیزیک) خب نیکا دخترخاله رایاس و خیلی بهش نزدیکه دانشجو رشته فیزیک در دانشگاه سئوله خانوادش فوت کردن و الان خانوادش دایی و خاله و ۳ تا دخترخالشن
(اسم : لاوین) (سن : ۲۳) (شغل : دانشجو دندان پزشکی)
ایشون هم یکی دیگه از دخترخاله هاست و خانوادش رو توی تصادف از دست داده
لاوین ۲ سال جهشی خونده و الان دو سال جلو تره
(اسم : برکه) (سن : ۲۳) (شغل : دانشجو مهندسی ساختمان)
دخترخاله رایا و نیکا و لاوین و ایشون هم خانوادش فوت کرده
(اسم : سباستین( میدونم اسم فراسویه قضیه از این قراره که چونکه مادش که میشه مادربزرگ رایا علاقه زیادی به فرانسه داشته واسه همین اسم ایشون رو گذاشه سباستین) (سن : ۴۵) ایشون رشتشون شیمی بوده ولی خب الان توی شرکت کار میکنن مدیر عامل یه شرکت بزرگ تولید و صادرات و واردات دارو هستن
(اسم : آلیس) (سن : ۳۹) (شغل : طرح لباس و صاحب یک برند معروف) خاله ی رایاس
اینم گربه ی رایا به اسم لونا
ببخشید من اسلاید کم برداشتم چندتا چیز موند که توی نتیجه مینویسم
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
48 لایک
واایی خیلی خوببببههههه عاللیییی
❤❤