سلام دوستان من میخوام امروز یه داستان جدید براتون بنویسم .....این داستان هیچ ربطی به داستان قبلی نداره چون یکی از دوستان خوشش نیومده بود دیگه اون تست رو ادامه نمیدم بریم سراغ داستان
از زبان مرینت : سلام من میرینتم یه دختر معمولی با یک زندگی معمولی بقیشم که خودتون میدونید.. از زبان آدرین :امروز پدرم رفتارش خیلی عجیب شده بود مثل همیشه بد اخلاق نبود با من صبحونه خورد و باهم پیانو زدیم بعدشم که من رفتم مدرسه ..از زبان گابریل: امروز بالاخره به هدفم میرسم .ناتالی بگو برنامه چیه .ناتالی: قربان طبق نقشه من یه آموک درست میکنم به اسم اوپتیگامی ولی این نقشه هنوز ادامه داره
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
سلام دوستان پارت بعدی رو نوشتم در حال تاییده نهایی هست
قشنگه❤️
عالی
ولی اگ میشه دیر کشف هویت کن
چشم حتماً
عالی بود تا آخر ادامه بده
عالی به تست منم سر بزن