سلام ببخشید این پارت دیر گذاشتم ??
کیک سوخته گفتم وای نه میخواستم برات کیک درست کنم گفت اشکال نداره پیش میاد بیا با هم کیک درست کنیم وقتی درست کردیم شروع کردیم به تزیین کردنش بعدش یهو نینو و الیا هم امدند ما با هم کیک خوردیم بعدش هم الیا و نینو خداحافظی کردند و رفتند خیلی خوش گذشت از زبان ادرین :امروز خیلی روز خوبی بود همچی خوب بود تا اینکه یهو شیشه پنجره شکست و برق ها رفت یهو مرینت پرید توی بغلم گفتش اینجا چه خبر شده از زبان مرینت:کی یهو شیشه را شکست چی شد اروم خودم را از بغل ادرین بیرون اوردم و گفتم تیکی خال ها روشن گفتم ادرین باید بریم ببینیم چه خبره گفت باشه عشقم سرخ شدم گفتم ادرین الان وقت عشق نیست باید جدی باشیم با سر تایید کرد و گفت پلگ پنجه ها بیرون فقط در حال تغییر شکلش صدای پلگ را شنیدم که میگفت حداقل یک پنیر کممبر میدادی! هردومون شروع به خندیدن کردیم تا اینکه صدای پرت شدن ماشین امد گربه گفت مواظب باش و من را هول داد انطرف گفتم پس خیلی قویه باید بریم با یویوم شروع به رفتن کردم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
خیلی کوتاه و مسخره بود