5 اسلاید پست توسط: °ᴍᴀʜʟᴀ° انتشار: 6 ساعت پیش 13 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

نیوتون،زیر درخت سیب نشته بود. مادرش صدایش کرد و گفت:آیزاک،بیا و شامت را بخور. نیوتون می دانست که مادرش همیشه او را زودتر از وقت معین صدا می زند. ناگهان سیب از درخت کنده شد و به سر او برخورد کرد. مادرش دوباره صدایش کرد اگر کس دیگری بود،سیب را به کناری می انداخت و می رفت که غذا بخورد اما،نیوتون این کار را نکرد و به سیب خیره شد و با خود گفت:چرا سیب به پایین افتاد و به چپ یا راست و یا بالا نرفت؟ سپس گازی بر سیب زد و به سمت خانه دوید و یک سری محاصبات ریاضی انجام داد و به کشف جاذبه انجا داد



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (2)
  • image✔️گورباعلی
    بوی‌گندپای‌بچه‌های‌مدرسه

    تست٫پستت عالی بود (:
    امیدوارم در آینده
    بتونی بهترین کاربر تستچی بشی ! 🪴
    همینجوری ادامه بده و
    از خودت بهترین و بساز !🌷
    برات موفقیت های بسیاری آرزو میکنم 🌾
    با آرزوی موفقیت :گورباعلی 🍁
    راستی بک میدم 🤍
    ممنون میشم به قرعه کشی۸۰۰۰۰ امتیازیم✨ سر بزنید تازه هر شانس ۵۰۰ امتیازه🌚
    تا ظرفیت پر نشده زودتر بجنب! 😉🌟

  • عالی بود
    درخواست بده ویژه شه

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.