این داستان رو عموم برام تعریف کرده بود و گفتم یه پست هم راحب این بسازم😄 داستان جالبیه حتما بخونید...
یه روز معلم از جعفر میخواد تا مادرش رو به مدرسه بیاره و فرداش جعفر با مادرش به مدرسه میاد.
معلم تا مادر جعفر رو میبینه با عصبانیت میاد سمتشون و میگه پسرتون اصلااا پسر خوبی نیست اصلا درس نمیخونه خیلییی درساش ضعیفه خیلی خ.نگه هیچی نمیفهمه و... .
من دیگه نمیتونم جعفر رو تحمل کنم...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
خیلی خوب بود😂😂😂😂😂😂😂
آره منم اولش فکر کردم دکتره جعفره که معلمه یهو پشماش بریزه
خب شاید طرف رو شناخته واسه همین میخواسته تلافی کنه