داستانک های از درون قلب من🥲
بی اختیاراشک میریختم ومیرفتم اماکجانمیدونم بارون شدیدی میباریدومن بدون چترمیرفتم به سوی ناکجاآبادسرم روبالااوردم تا درک کنم کجام خودم روجلوی قبرستون دیدم ی گل لاله از جلوی در قبرستون کندم و تو رفتم خیس آب بودم جلوی قبرش رفتم وبار دیگر به نوشته روی قبرش نگاه کردم "ماری ایزدورا" وبیشتراشک ریختم گل لاله رو روی قبرش گذاشتم وپیشش رفتم برای همیشه
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
لطفا دو تا تست جدیدم با اسم:
"دیسبندی بلک پینک"
"درگیری لاتو و کیپاپرا"
رو نگاه کنید واسه ادیتاشون خیلی زحمت
کشیدم🥲💔
🛐🛐
عالیییی
یه تست ساختم به اسم
نامه ای به تو ♥♪
لطفا اگه ناظری هست نگاه کنه
پین؟
عالی بود سازنده عزیز