پارت آخر
آنچه دیدید*
*آنها سوار ماشین شدند و به خونه لنی رفتند و همه جارو گشتند* امیلی: شنا***سنامه لنی رو پیدا کردم! مارتین: بده ببینم! مارتین: تاریخ تولد و روز و ماه و فامیلیش و همه چیش با من یکیه! امیلی: من که بهت گفته بودم شما خواهر و برادرید! مارتین اشک میریزد.... امیلی: وااااا چرا گریه میکنی؟ ما باید دنبال لنی بگردیم بعد بهش ماجرا رو بگیم بعد بریم به بابات بگیم نه اینکه بشینیم گریه کنیم! این که خوشحالی داره! مارتین: میدونم... نمیدونم برای این خوشحال باشم که خواهرم لنیه.... یا....
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
راستی از آجی عزیزم 𝒦𝓎𝓁𝒾𝑒🎀 متشکرم که با من در این داستان همکار بود❤
عالی تو که گفتی 20 تا چارت داره
میسی💗🐰
خب راستش من و اجیم تصمیم گرفتیم این پارت اخر باشه و یک داستان جدید باهم بنویسیم💗
هوم
عالیه👍👍👍👍
که داستانم منتشر شده و میتونی بری ببینیش😁🍉
کارته بازی عالی بود 😂👏🥋
ولی نباید چاقو میزد 😔😁🤘 هاااااا خوب شد مه کشتش
ادامه مینویسی ؟یا پایان ؟
پایانه دیگه
😂😂😂😂
نه پایانه ولی قراره یه داستان جدید بسازم
چرا انقدر زود تموم شد تازه داشتیم حال میکردیم
😂
😂😂😂
اره قرار بود طولانی تر شه ولی قراره یه داستان جدید بسازم🤍
داستانت عالیه:)
همینجوری با اشتیاق ادامه بده ❤️🩹
از خودت بهترین نویسنده رو بساز 🍁
هیچوقت نام امید نشو ،
چون با کمی تلاش
میتونی بهترین خودت باشی 🌷
همیشه تلاشت رو ادامه بده تا به اهدافت برسی🥹
با آرزوی موفقیت : لونا 🌻
تنکس♡
عالیییییی
حیف که تموم شد خیلی قشنگ بود❤️❤️
ممنون🍭💗😊
باید اخر سر مارتین لنیو میگرفت 😂🤡
🤣🤣🤣🤣
زود خلاصه شد
آره
ببخشید اونجور که میخواستید نشد😑
عیب نداره به هرحال گاهی پیش میاد نویسنده ای واسه زود تموم کردن داستانش خلاصه وار تموم کنه
به نظر شما کمه ولی وقتی دارم تایپ میکنم خیلی زیاده و دستم درد میگیره
بیشتر اینجوریه پدر منم توی شرکتش میگه وقتی دارم تایپ میکنم زیاده ولی وقتی کپی میکنم روی برگه کم میشه
من سعی کردم شما از داستانم لذت ببرید نه اینکه ایراد بگیرید🙄
منم بیشتر از حد مینویسم اگر ب یکی از داستانام سر زده باشی میفهمی چقدر زیاده و من بیشتر از تو براشون ممکنه خسته و اذیت بشم
من فقط انتقادم گفتم نه اینکه ایرادی گرفته باشم ب نوشتنت یه نویسنده کسیه ک از انتقاد بقیه هم شده درس بگیره و ازش توی پیشرفت مهارت نوشتنش استفاده کنه
فکر میکنم یکم براتون سو تفاهم شده منم نگفتم ک کم بوده فقط گفتم زود خلاصه شد همین
بله من هم متوجه منظورت شدم😊💗
ممنون از نظرتون💗😊
خواهش
راستی از آجی عزیزم 𝒦𝓎𝓁𝒾𝑒🎀 متشکرم که با من در این داستان همکار بود❤
___
مرسی.داستانت عالی بود
خواهش گلم🌷
میسی کیوت♡
دوباره داستان بساز داستان هات عالیهه
ممنون که بهم انگیزه میدید😍❤❤❤
❤️
عالی تموم شد آجییییی
ولی زیادی اتفاقا پشت سر هم نیفتاد
قرار بودکلی اتفاقات پشت سر هم بیوفته ولی آجیم پیشنهاد داد اینطوری باشه💖😁
ممنون♡♡♡♡
اوهوم