طنز های بامزه ۲

مردی از شیخ پرسید: ای شیخ بهترین راه برای رسیدن به آزادی چیست؟ شیخ گفت: مترو

معلم از شاگرد های روستا عکس گرفت و گفت: بچه ها عکس رو ببینید... چند سال بعد به عکس نگاه می کنید میگید که این علی دکتر شد، حسن راننده شد، امیر هم هیچی نشد. امیر از ته کلاس داد زد: اینم آقا معلمه که روحش شاد، خدا رحمتش کنه!

معلم به سینا گفت: با کوش جمله بساز. سینا گفت: شلوار من کوش؟ معلم گفت: نه کوش یعنی کوشش. سینا: شلوار من کوشش؟ معلم: نه کوشش یعنی کار. سینا هم گفت: آهان پس از همان اول می گفتیم که شلوار کاری من کوشش؟

شوهر به زنش تلفن زد و گفت: گل سرخم، میز ناهار را آماده کن دارم میام. وقتی شوهر رسید خانه دید زنش بهترین لباسش رو پوشیده و به بهترین شکل میز ناهار را آماده کرده. شوهر پرسید: چه خبره؟ مهمان قراره بیاد؟ زن گفت: نه امروز برای اولین بار به من گفتی گل سرخ. شوهر گفت: نه منظورم این بود که کنار میدان گل سرخ هستم.

یک مطلبی برام فرستاده بودن: ایرانی نیستی اگه کپی نکنی! درنتیجه من الان یک خارجی محسوب می شوم: او مای گاد. من ایران دوست داشت. من کِیلی فارسی بلد نیست.

شرط می بندم اگه سوسک ها صورتی بودند دختر ها می گرفتند لای دفتر خشکشون می کردند.

دختری رفته بود دکتر، دکتر پرسید: شام چی خوردی؟ دختر جواب داد: همبرگر و پیتزا و مرغ سوخاری. دکتر گفت: اینجا که اینستاگرام نیست! راستش رو بگو! دختر گفت: نان و رب

من از مامانم پرسیدم: چرا تو همش تو خانه دمپایی داری؟ مامانم جواب داد: یک کابوی هیچ وقت از اسلحه اش دور نمی مونه

همین روز هاست که وقتی لپ لپ می خریم توش یک کاغذ با این عنوان پیدا می کنیم: تبریک! شما صاحب باشگاه پرسپولیس یا استقلال شدید.