خب این یه داستانه برو ادامه لطفا
آقای زرگری سعی داشت با هیجان خونه رو خیلی عالی نشون بده
خوبه خودم اونجا بودم و انقدر الکی بزرگش میکرد.
+اقای زرگری ، راجب پول پیش و اجاره باهاشون صحبت کردید؟
-شما پسند کنید، من درستش میکنم
+ گفتم که واسه من ظاهر خونه مهم نیست
صاحب خونه که یه اقای حدودا 56 ساله بود رو کرد سمت اقای زرگری
-جناب زرگری من که گفته بودم به پول پیش و اجاره ای که گفتم نیاز دارم ، جای تخفیف نداره
خیلی کلافه شده بودم
حسابی اعصابم بهم ریخته بود از شرایطی که توش قرار گرفته بودم
سعی کردم به خودم مسلط باشم و که تُن صدام بالا نره
+ آقای زرگری من پشت تلفن قبل از اینکه قرار بازدید خونه بزاریمشرایط و توضیح دادم ،
شماهم قرار شد که طبق پول من نذاشت جملم تموم شه و پرید وسط حرفم
-خانم محمودی اجازه بدید بنده درستش میکنم
دستشو گذاشت پشت صاحب خونه و هدایتش کرد به بیرون تا مثلا راضیش کنه
حدود پنج دقیقه بعد اومدن داخل
و زرگری نگاهی به من انداخت و گفت
-خانم محمودی من صحبت کردم تا فردا خبر میدن به من ، منم با شما تماس میگیرم
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
سلام چطوری من یه داستان به نام رمان همسر دروغین دارم مینویسم و نیاز به حمایت قشنگ شما دارم خوشحال میشم بهش سری بزنید🌹
عالی
به رمان منم سر بزنید خو🚶
داستانت عالیه:)
همینجوری با اشتیاق ادامه بده ❤️🩹
از خودت بهترین نویسنده رو بساز 🍁
هیچوقت نام امید نشو ،
چون با کمی تلاش
میتونی بهترین خودت باشی 🌷
همیشه تلاشت رو ادامه بده تا به اهدافت برسی🥹
با آرزوی موفقیت : لونا 🌻
به نظرسنجی جدیدم سر بزنید
ادمین مهربون پین ؟
سلام کیوتم 💓
تست عالی بود 💓
من یه اکانت رو میشناسم با کلی تستای میم و و علم! فقط نیازی بری تو لیست دوستام و میبینی یکی به نام ִsׄ𝚠𝚎𝚎t هست! این متن جهت کمک کردن به شما بود اگر ناراحت شدی بپاک😦
پین؟(: