💚اهنگ اخر 🌱

ادوارد :امکان نداره باور کنم دارین تلافی میکنین نگفتن این که زندم رو هلن خواهری من مثل داداش تو مگه نیستم چرا داری باهام این شوخی رو میکنی ؟ هلن : ادوارد شوخی نمیکنم تلافی نمیکنم فراموش کنید این بحث رو الان که جمع مون جمع هست

اهنگ رو بزنیم که میشه اهنگ اخر مون چطوره اسم اهنگ رو هم اهنگ اخر بزاریم آخرین آهنگی که ۶ نایی ساختیم مثل قدیم ها کلوئی با ناراحتی : من که موافق هستم لطفا این بحث رو ادامه ندیم شاید معجزه اتفاق افتاد

لوکا : معجزه ها دیگه اثر نمیکنن الکس : دیگه ما ها رو نمی‌بینن میا : دنبال این هستن که ما رو از هم جدا کنن ادوارد: و تا ابد تو غم ما ها رو شناور کنن هان: ولی ما امیدمان رو از نباید بدیم هم چی درست میشه 😊

زن عمو هلن : دوست های قدیمی بیا ادواردددددد تو توووووو حالت خوبه چطوری ادوارد :خاله جون سلام خوبید توضیح میدم لوکا : خب من که گشنم افسردگی ها تون رو نگه دارین بعد شام هلن: مرسی زن عمو جون

بعد شام ادوارد :خب راستش اون موقع که این اتفاق افتاد رو پل من افتادم تو آب یک پسر مو ابی نجاتم داد اما من همه چی رو فراموش کرده بودم نمیدونستم پسره چیکارس یک روز رفتم قایمکی گوش دادم به حرف هاشون که فهمیدم ....