چیز خاصی ندارم که بگم فقط اگه دیر اومد معذرت میخوام❤
از زبان لیلی: بعد از نوشتن رمانم برگشتم خونه مامان خونه بود.( علامت لیلی+ علامت مامانش/)/ سلام عزیزم کجا بودی+ رفته بودم کتابخونه ،مامان امروز چقدر زود اومدی / آره امروز زودتر تعطیلمون کردن+ آها خوب باشه. شام چی داریم?/ هرچی تو بگی.+ من خب ام دوکی بوکی/ من امشب میخوام شام برات درست کنم اون وقت تو میخوای دوکی
بوکی آماده بخوری?+ خب مامان خودت درستش کن/ باش
از زبان نویسنده: مامان لیلی دوکی بوکی رو خودش درست کرد و با همدیگه خوردن😋 بعدش نشستم با هم یکم فیلم دیدن و ساعت ۱۱ لیلی رفت تو تختش . داشت به این فکر میکرد که پسره چقدر عجیب بود. چرا بهش زل زد و هیچی نگفت. بعدش چرا پسره ماسک زده بود. چقدر سگ شبیه سگ رانگ بود بته رانگ یه آیدل اون پسره داشته با سگش بازی میکرد چرا من دارم اشتباه میگیرم حتی آیدل مورد علاقمم نمیتونم تشخیص بدم.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
داستانت عالیه:)
همینجوری با اشتیاق ادامه بده ❤️🩹
از خودت بهترین نویسنده رو بساز 🍁
هیچوقت نام امید نشو ،
چون با کمی تلاش
میتونی بهترین خودت باشی 🌷
همیشه تلاشت رو ادامه بده تا به اهدافت برسی🥹
با آرزوی موفقیت : لونا 🌻
مرسی عزیزم خیلی مهربونی خیلی ممنون🥺❤
خواهش می کنم زیبا ❤️🩹🌷
ناظرش بودم
خوشم اومد از داستانت
مرسی☺😚
لطفا میشه معرفی شخصیتهای داستانمم یه نگاه بندازی همه این پارتها اومده ولی اون نیومده اول قرار بود اون بیاد❤
اگر دیدمش حتما
بک میدم فقط کافیه فالوم کنی طی 48ساعت فالوتون میکنم✨🩷
پین قشنگم؟
های
تستت خیلی جالب بود
میشه به قرعه کشی و نظر سنجیم هم سر بزنید؟یه نظرسنجی ۱۰۰۰۰ امتیازی داریم☆
خوشحال میشم ببینمتون
فالو=فالو
ادمین خوشگل،پین؟
عالی بود🌱
باورت میشه دو تا دختر که کاملا با هم تفاوت دارن با هم دوست بشن؟
به داستان سیلیلیا سر برن💮
یه داستان خیلی باحال که با حمایت شما پارت های بعدیش بهتر هم میشن
ادمین لازم نیست پین کنی همین که با چشمای قشنگت نگاه می کنی و نظر رو پاک نمی کنی منو خوشحال می کنه 💜
اوکی یه سر میزنم❤
مرسی
بچهها اسلاید آخر از زبان رانگ بود ننوشتمش