بریم شروع کنیم💕
از زبان لیلی: صبح پا شدم دیدم ساعت ۹. مامان ساعت ۷ رفته سر کار منم الان تو خونه تنهام. رفتم بالا مواد پنکیکو درآوردم و شروع کردم به درست کردن پنکیک. بعد با خامه و عسل تزیینش کردم و خوردم. خیلی خوشمزه شده بود😋 دوچرخمو برداشتم و رفتم دوچرخه سواری تصمیم گرفتم با دوچرخه برم کنار دریا🌊 داشتم همینطوری میرفتم که یهویی یه سگی اومد جلوم. سرعتم زیاد بود برای همین تعادلمو از دست دادم افتادم.
11 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
داستانت عالیه:)
همینجوری با اشتیاق ادامه بده ❤️🩹
از خودت بهترین نویسنده رو بساز 🍁
هیچوقت نام امید نشو ،
چون با کمی تلاش
میتونی بهترین خودت باشی 🌷
همیشه تلاشت رو ادامه بده تا به اهدافت برسی🥹
با آرزوی موفقیت : لونا 🌻
🥺🥺🥺🥺❤❤❤❤
🥹🥹❤️🩹
سلام چطوری من یه داستان به نام رمان همسر دروغین دارم مینویسم و نیاز به حمایت قشنگ شما دارم خوشحال میشم بهش سری بزنید🌹
عالی
من به یه تبلیغگر نیاز دارم اگه میخواهید تبلیغگر باشید به پیوی من یا یکی از پست هام مراجعه کنید.حقوق روزانه هم داریم.
ناظر بودمممممم
مرسی که قبولش کردی❤
راستی اگه میشه معرفی شخصیتهای داستان گل رزم لطفا نگاه کن اگه چیز بدی داشت رد کن
حتما منتشرش میکنم
قرار بود اول معرفی شخصیتهای داستان گل رز بیاد ولی اول این قبول شد😐
پستم لایک شم؟
لایک شد