شاید خندیدی پارت۱۸

به گل مراد میگن:چرا ماشینتو از پلاک شروع میکنی به شستن؟میگه آخه یه بار از سقفشروع کردم به شستن وقتی رسیدم به پلاک دیدم ماشین خودم نیست!

مامانم داشت راز بقا می دید گریه کرد گفتم:چرا گریه میکنی؟ میگه نگا این دوتا توله شغال باهم انقد خوبن ولی تو و داداشت با هم دعوا می کنین

مامانا که میخوان واسه مدرسه بیدارت کنن میگن:پاشو نه شد در صورتی که ساعت۵:۳هم نشده بود ولی میخواستن ناهار بدن ساعت ۳ بود میگفتن هنوز دوازده نشده

یارو میره خواستگاری میپرسن شغلت چیه یارو روش نمیشه بگه چوپونم میگه دامنه کوه نمایشگاه گوسفند

از آزادی سوار تاکسی شدم تا صادقیه می گم چقدر شد میگه۲۰۰۰۰۰تومن میگم :دو قدم راهه ۲۰۰۰۰۰تومن؟ گفت:اگه اینجوری قدم برداری شلوارت پاره میشه

۴ سالم بود تو شیراز مامان بابامو گم کردم نشستم گوشه خیابون زانومم بغل کردم ملت فکر کردن گدام جلوم پول ریختن بعد سه ساعت بابام پیدام کرد و رفتیم هتل شب به مامانم میگفت:به نظرت امشبم ببریمش همونجا؟ مامان گفت:نخیر بچه مو چرا اذیت میکنی بی انصاف ببرش یه جایی که سایه باشه

............

..................

...................

...................

..................

..................

..................

..................

..................

...................

..................

.....................

.....................

.....................

.....................

.....................