داستان ^ اسرار دامبلدور ^

در سال ۱۹۳۲ در گویلین چین، نیوت اسکماندر یک چیلین — موجودی افسانه‌ای که می‌تواند به روح فرد و همچنین به آینده نگاه کند — را کمک می‌کند تا فرزندانش را به دنیا بیاورد. همدست‌های گلرت گریندل‌والد به رهبری کریدنس بربون به مادر حمله کرده و او را می‌کشند و نوزاد را می‌ربایند. گریندل‌والد متعاقباً این نوزاد را می‌کشد تا از توانایی آن در پیش‌بینی آینده استفاده کند. با این حال، غافل از اینکه چیلین یک دوقلو به دنیا آورد است که نیوت آن را نجات می‌دهد.

آلبوس دامبلدور که به دلیل پیمان خونی خود قادر به مبارزه با گریندل‌والد نیست، نیوت، برادرش تسئوس، معلم چارمز ایلورمورنی، لالی هیکس، جادوگر سنگالی-فرانسوی یوسف کاما، جیکوب کوالسکی (ماگل) و دستیار نیوت، بانتی بروداکر را به خدمت می‌گیرد تا نقشهٔ جهانی گریندل‌والد را خنثی کند. یوسف کاما به عنوان جاسوس در حلقهٔ داخلی گریندل‌والد برچسب‌زده می‌شود و بقیه به برلین آلمان فرستاده می‌شوند. هنگامی که گروه به آنجا می‌رسند، شاهد تبرئه شدن گریندل‌والد از تمام اتهامات جنایی توسط کنفدراسیون بین‌المللی جادوگران (ICW) و نامزدی او برای کسب مقام ماگوامپ عالی می‌شوند.

نیوت پیغامی را از آلبوس به آنتون ووگل، ماگوامپ عالی فعلی می‌دهد مبنی بر اینکه کار درست را انجام دهد، نه کار آسان‌تر را. آنتون ووگل به شورای ICW می‌گوید که او معتقد است دستگیری گریندل‌والد می‌تواند حمایت بیشتری از او به دست آورد، اما شکست او در یک انتخابات قانونی قدرت او را از بین می‌برد. آلبوس بعداً به نیوت می‌گوید که ووگل کار آسان را انتخاب کرده‌است.

شرکای گریندل‌والد، وزارت سحر و جادو آلمان را تضعیف کرده، تسئوس را دستگیر می‌کنند و برای ترور ویسنسیا سانتوس، نامزد موگوومپ عالی برزیل نقشه می‌کشند. دامبلدور، نیوت را مأمور نجات تسئوس می‌کند و لالی به همراه جیکوب ترور را خنثی می‌کنند. در حالی که نیوت برادرش را از زندان مخفی جادوگران آلمانی نجات می‌دهد، لالی و جیکوب تلاش برای ترور را خنثی می‌کنند. با این حال، جیکوب متعاقباً به خاطر تلاش برای کشتن گریندل‌والد متهم می‌شود و او و لالی به سختی موفق به فرار می‌شوند و به گریندل‌والد دلیلی پیدا می‌کند تا دنیای جادوگران را بر علیه همه ماگل‌ها برگرداند.

در همین حال، گریندل‌والد کریدنس را برای ترور دامبلدور فرستاده است. دامبلدور به سرعت کریدنس را شکست می‌دهد که معلوم می‌شود پسر نامشروع برادر کوچکتر دامبلدور، ابرفورث دامبلدور است. کریدنس با دانستن اینکه پدرش کیست و این که آلبوس از او در امان می‌ماند، شروع به زیر سؤال بردن وفاداری خود به گریندل‌والد می‌کند. در همین حال، نیوت برای نجات تسئوس به زندان ارکستانگ می‌رود، جایی که با یک مانتیکور غول‌پیکر دیدار می‌کند و بعداً با کراواتی که دامبلدور به او داده بود به هاگوارتز منتقل می‌شود.

رهبران جهان جادوگر در بوتان گرد هم می‌آیند تا ماگوامپ جدید را انتخاب کنند که این انتخاب طی یک سنت باستانی و به واسطه یک کیلین انجام می‌شود. گریندل‌والد که می‌تواند آینده را ببیند، می‌داند که آلبوس و نیوت دوقلوی چیلین را به مراسم خواهند آورد. او پیروان خود را در دهکده بوتان مستقر می‌کند تا تیم آلبوس را رهگیری کنند. آلبوس که از این موضوع آگاه شده بود پنج چمدان را آماده می‌کند تا او را گیج کنند و اعضای تیم به طور جداگانه به دهکده می‌روند.

ریندل‌والد از نکرومانسی برای زنده کردن چیلینی که قبلاً کشته بود استفاده می‌کند. او آن را به روستا می‌آورد و در مراسم آئینی چیلین او را انتخاب می‌کند و به این ترتیب انتخابات دستکاری می‌شود. او بلافاصله به همه ماگل‌ها اعلام جنگ می‌کند و جیکوب را به خاطر تلاش در ترور کردن او شکنجه می‌کند. با این حال، کریدنس، نیوت و بانتی طرح گریندل‌والد را افشا می‌کنند.

بانتی، چیلین بازمانده را افشا می‌کند و چیلین متعاقباً به دامبلدور تعظیم می‌کند. با این حال دامبلدور این موقعیت را رد می‌کند و سانتوس به عنوان ماگوامپ عالی انتخاب می‌شود. گریندل‌والد خشمگین سعی می‌کند کریدنس را که توسط آلبوس و ابرفورث محافظت می‌شود، بکشد. در همین حال طلسم‌های درگیری دامبلدور و گریندل‌والد پیمان خونی را که مانع از حملهٔ آنها به یکدیگر می‌شد را می‌شکند. نبرد متعاقب آن دو به بن‌بست می‌رسد و گریندل‌والد ناپدید می‌شود.

پس از آن ابرفورث پسرش کریدنس را می‌پذیرد و او را به خانه می‌برد. جیکوب و کوئینی در نانوایی اولی در شهر نیویورک، با حضور اکثر اعضای گروه و تینا گلدشتاین، ازدواج می‌کنند. دامبلدور نیز این مراسم را از دور تماشا می‌کند. نیوت او را روی نیمکت روبروی خیابان می‌بیند و بیرون می‌رود تا با او صحبت کند. آلبوس از نیوت تشکر می‌کند و پس کمی تماشای بیشتر به تنهایی در شب می‌رود.