میم های باحال و متاسفانه اسکی.
![عکس](/frontend/images/tests/items/1719222047908.jpg)
منم اینطوریم.خیلی بده.
14 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
84 لایک
میم های باحال و متاسفانه اسکی.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
جچ. ی بار خواب دیدم دارم با کسی ک ازش بدم میاد کیس میرم
جچ:خواب دیدم جونگ کوک با پراید دم در خونمونه میگه چطوری خوشکله سوال ماشینه شدم رفتیم قیمه نذری با شیر موز گرفتیم کلا خوابام ک جونگ کوک توشه سمه تازه شلوار کردی پوشیده بود
ج چ: خوابه مثبت 18 اخه😂
😂😂😂😂😂😂😂😂😂بازیاگراش کیه
ج چ:یه بار سال قبل اواخر های شهریور بود کم مونده بود مدرسع ها وا شه بعد من خواب دیدم که روز اول مدرسه هس و رفتم مدرسه و بعدش تو مدرسه کلاس ریاضی معلم ریاضی اومد و شروع کرد به رقصیدن که اون چیه و این چیه. بعد معلم عربی شروع کرد به رقص عربی حرفه ای و معلم فارسی شروع کرد به تعریف از مع....شوقه هاش🤣بعد سر رفتن ناظممون داشت جلوی همه میخوند: دنبال چه میگردی اون رفته از این شهر.😅😅😅
😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤯😂😂😂😂😂😂😂
ج.چ: خواب دیدم گوریل گشنه دنبالم کرده چون فک کرده من موزم،بعدش فهمیدم گوریله آبجیمه🙂😂
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
ج.چ. خوابم انیمه ای بود. خواب دیدم رفتم پیش کافکا (نویسنده بانگو) بهش گفتم چرا دازای و چویا مثل ..... باهم رفتار میکنن؟؟ گفت دارن سعی میکنن عادی رفتار کنن🤣🤣من که نفهمیدم چی شد... شما فهمیدید؟😂
NO😂
جچ:همین دیشب بود
خواب دیدم استاد گیتارم داره گیم میزنه میگه خیلی پیشرفت کردم.بعدش اومد گفت میدونم داره از وقت کلاس میره ولی مهم نیست که!بعد فهمیدم کلاس گروهی هست و همهی گیتارسیت ها دارن میان بعد من از اونجا رفتم و پایین بهترین دوستم رو دیدم که میگفت:کلاس تعطیله برو خونه. با اینکه صدای گیتار ها داشت گوش همه ی مردم خیابون رو کر میکرد/:
خوابم انیمه آیه ویه اوتاکو خوب میفهمه
خواب دیدم دارم با لیوای با تایتان می جنگم بعد ۵۰۰۰ تا تایتان باهم کشتیم
بعد لیوای گفت بریم استراحت کنیم
رفتیم که استراحت کنیم بابامم بود بعد زیک رو دیدیم که تو کوچه راه می ره بعد رفتیم گرفتیمش امپول بیهوشی زدیم بهش بعد سعی داشت تایتان بشه بعد لیوای بردش که کله زیک رو رنگ کنه
بعد بابام بهش گفت صورتی کن بقیه هم نظر دادن و آخرش لیوای قهوه ای کردند و بعد مانور سه بعدی مون رو هم کندیم گرفتیم خوابیدیم
یا خدا
این دیگه چه سمی.ه
😂😂😂😂😂😂😂😂😂
آره فقط زیک رو باموهای قهوه ای تصور کن 😂
یه بار خواب دیدم بابام مار گرفته دستش هی میاره سمتم من هی میگم میترسم گوش نمیده آخر ماره دو جامو گاز کرفت ولی هیچیم نشد😐
عالی😂😂😂😂😂
جچ:یه بار خواب دیدم که توی مدرسه ام و یهو پاندای کنگفو کار میاد وسط و یهو لیدیباگ (دختر کفشدوزکی) میاد تا شرور رو شکست بده بعدش یهو من لیدیباگ میشم بعدش میرم میشینم پیش دوستم که دونگی رو میبینم 😂مغزم یه چی زد.ه
یا خدا