9 اسلاید پست توسط: شکلآت انتشار: 1 هفته پیش 108 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
از خودم ساختم⛹️🤭
سلام سلام🤭 اومدیم با ی پست متفاوت ⛹️ سریع تایپ میکنم اگه غلط املایی داشتم شرمنده🌱🙏
چند روز مانده به تولدم بود. خواب خواب بودم و داشتم خواب میدم میخوام کله پاچه بخورم. از کله پاچه بدم میومد و به نمیخواستم بخورم اما مجبور بودم. تا اومدم بخورم یکدفعه یک صدایی اومد: پاشو دیگه اوس.... د خب چند بار باید صدات کنم پاشو مهمون نا آشنا داری. منم یکدفعه از جام بلند شدم و تو ذهنم میگفتم مامان منو نجات دادی دستت طلا😁
همینجور که داشتم خطای 504 میدادم یک دفعه یکی در زد و ممد اومد تو. من:هلمبنلنزملزکزکمررنی ممدددددد اینجا چیکار میکنیییییی
ممد: بیا بریم بیرون کارت دارم.
منم به حالم خوش بود فکر کردم حالا منو میخواد دستیار خودش تو تستچی کنه با ذوق و شوق با موهای بهم ریخته با لباس خواب رفتم بیرون
مامانم یکدفعه ی آینه جلوم گذاشت
من:جییییییغغغغغغ این منمممم؟ .
و بدو بدو رفتم خودمو مرتب کردم و اومدم بیرون
اونجا همه ی کاربرای تستچی جمع بودن و داشتن برام میخوندن: تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک.ممد هم ی چوب برداشته بود و داشت راهنماییشون میکرد. من داشتم خطای 506 میدادم که ممد گفت: چت شد تو یکدفعه؟
من: لخبملنزنلن هیچی یلحضه خ..ر ذوق شدم
ما رفتیم وسایلمون رو جمع کردیم و هرکس برا خودش ی چادر بر داشته بود و راه افتادیم تا بریم یجا سرسبز کنار رودخونه . ممد داشت کیفش میترکید از بس پر بود. من: ممد حنارو هم گذاشتی تو کیفت اوردی؟.
ممد: نه بابا😁
از اون خندش معلوم بود ی کاسه ای زیر نیم کاسس.
هنوز نیم ساعت نشده بود راه افتاده بودیم که ی دفعه ممد کیفش پاره شد و همه وسایلش پخش شد. ممد دو تا چادر آورده بود. هشت تا بطری آب، لوستر خونشون، هزار دست لباس.
من: ممد هشت تا بطری آب میخوای چیکار هزار دست لباس میخوای چیکار ما که فقط سه روز میریم و برمیگردیم.
یکی از کاربران: ممممممددد لوستر خونتون رو آوردی چیکاررررر
ممد بیچاره بهونه الکی میورد تا راضی شیم.
من: باشه بابا فهمیدیم. و راه افتادیم
ما ۱۰ صبح راه افتادیم و پنج صبح رسیدیم.
من: مممممدددد دیگه هیچی از ما نمونده حالا حتما دور ترین راه رو باید میومدیم؟ اونم پیاده؟
ممد: من قبلا اینجا اومده بودم ی پروانه قشنگ اینجا بود میخواستم اگه باشه اونو نشونتون بدم.
من: مممممدددد دقیقا چقدر وقت پیش اومده بودی اینجا؟
ممد: حدودا پنج سال پیش
من: ممممممددد واقعا که فقط بخواطر اون پروانه اومدیم اینجااا؟ اون که الان.... الفاتحه
همه چادرامون رو زدیم و یک دل سیر آب خوردیم و خوابیدیم. ممد چادرش نزدیک من بود و هی صدای یوهاهاهاها در میآورد
من: ممد چرا اینجوری میکنی بزار بخوابم
ممد: ای بابا یعنی نترسیدی؟ نفهمیدی منم؟
من:ای خدا از دست تو.
خوابیدیم و ساعت ۸ صبح ممد مارو بیدار کرد.
من: ممد آخه چرا بیدارمون میکنی بزار بخوابیم.
ممد: ی بازی برا خودم درست کردم بیا بازی کنیم.
من و ۷ کاربر دیگه ی بیچاره پا شدیم ببینیم ممد چه بازی پیدا کرده
ممد: بیاید این ی رودخونه پیدا کردم. رفتیم کنار رود خونه
ممد: خب هرکی ی سنگ بر میداره هرکی دور تر افتاد برندس
من: ممممد مارو کله صبح بیدار کردی سنگ بازی کنیم؟
ممد: آره😁
همه ی سنگ برداشتیم و سرگرم بازی شدیم .
یکی از کاربران: خب ممد هرکی برد جایزه اش چیه؟
ممد: هرکس برد از پول تو جیبیم بهش کلی پول.......... نمیدم😁 حتی ی ریالی.
ماهم گفتیم ولش کن بابا و همینجوری برا خودمون بازی کردیم.
قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید🤭
9 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
28 لایک
فقط برای اینکه ی پروانه دیده؟ واقعا؟😂😂
آرع😂😂
عالیییی.
فقط درخواست ویژه شدن بده میخوام بدونم ممد چه ریکشنی میده🌚🤝
مرسی اوکی🤭
عالییییییییییییی بوددددددددد🙂♥️
مرسیییی
تستت فوق العاده بود
مرسی قشنگم😼
پستت عالی بود...خسته نباشی💚❤️💙💛
تنک زیبا
عالییی بود
مرسیییی
ما متفاوت ترین کلوپ تستچی هستیم میخوای بدونی چرا؟!
داخل نظرسنجیم توضیح دادم اگه خوشت نیومد عضو نشو فقط برو ببین چرا متفاوت هستیم که خیلی جالبه🌷✨
عضو نمیشم:)