6 اسلاید پست توسط: ماریا🤍🌚 انتشار: 1 هفته پیش 468 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (40)
  • imageماریا🤍🌚 سازنده
    متنفر از همه:)

    حالا اگه پارت بعدی منتشر شد

  • imageآندیا رایت🌚
    وزیر جنگ کلوپ ماه🌚

    کلاس چهارم بودیم از نظر ناظم من بهترین دانش آموزی بودم که تو کل دوره کارش دیده بود بعد یهو یکی قمقه که تازه خریده بودم و شیشه‌ایا بود انداخت زمین منم گفتم شانس آوردی نشکست وگرنه می‌شکوندمت پشتمو که نگاه کردم دیدم لازمم با چشمای گرد داره من نگاه می‌کنه 🤡🤡🤡🤡

  • imageMary⚡💫
    🗿🗿🗿

    ما قبلا بوفه ی مدرسمون پفک داشت. بعد من و دوستم نفری یدونه خریدیم .پفکشم خیلی بزرگ بود.زنگ خورد. ما رفتیم تو کلاس پفک ها رو باز کردیم گذاشتیم زیر نیمکت سر کلاس قرآن بود داشتیم می خوردیم .کلاس تموم شد دیدیم هرچی پفک بوده ریخته. دیگه خلاصه آبرومون رفت💀
    _______________________________________________
    این کرم ریزی هست
    ببار از معلم عربیمون پرسیدم اگه تو بهشت رود عسل هست چجوری میرم حموم؟😂😂😂😂

  • imagebrilliant
    ...lost in memories

    یه روز امتحان داشتیم بعد من امتحانمو داده بودم،اونموقع معلممون‌ نمیذاشت بریم بیرون،بعد من یواشکی خوراکی در آوردم داشتم میخوردم مچمو گرفت🤡

  • imageERWIN🗼
    توکیو مانجی 🎴

    یکی دیگه هم بگم من من خواننده کلاسمون هستم بعد زنگ تفریح بود کلاس قبلش فارسی داشتیم بعد من داشتم می خونم این کمره یا فنره اگه کمره غرش بده اگه فنره ولشششش بده اینقدر سمم بعد خانم فارسیمون یهویی در وا کرد گفت کمره ولی درصدد می کنه اون ماژیک منو بدید برممم منم یعنی آب شدم

  • imageS̶u̶k̶u̶n̶a̶
    呪いの王:)

    معلم ادبیاتمون داشت یه چیزی رو توضیح میداد بعد یهو یه کار خنده دار انجام داد من اداشو در اوردم دوستم هم در اورد بعد معلم مال دوستمو دید انقد تحقیرش کرد که نگو ولی به جاش منفی نداد 🤡

  • یه بار داشتم می‌رفتم مدرسه بست فرندم جلوم بود هیچی نمی گفتم اونم نفهمیده بود من پشتشم به کلاس که رسیدیم بدو بدو کردم که از پشت غافلگیرش کنم یهو با کله رفتم تو زمین🤧
    تا دو هفته سر این موضوع می‌خرم می‌کردن⁦🤦🏻‍♀️⁩⁦🤦🏻‍♀️⁩

  • imageMaralevi
    Blackpink Fan

    آره . ما با اکیپمون ته کلاس نشینه بودیم داشتیم نقاشی می‌کشیدیم انیمه ای و مانگا میخوندیم و در مورد پسرای جذاب انیمه و ک*ر*ا*ش هامون دبیر عربی اومد مچمون رو گرفت من حواسم نبود دوستم زد بهم نگا کردیم ۳ منفی گرفتیم

  • image<☦𝖄𝖆𝖘✞>
    در حال ایگنور شدن

    یکبار کلاس سوم یکی تو کلاسمون جلوی یه حاج اقایی که بازرس بود گ*ز*د🤣

  • image<☦𝖄𝖆𝖘✞>
    در حال ایگنور شدن

    اونروز یکی از معلما رفت جلسه بعد تاکید داشت بشینید بخونید من و سه نفر دیگه ته کلاس در حال غیبت کردن بودیم که ناگهان یکی گفت چهارنفر آخر بعد فهمیدیم بالاسرمونهه ماهم بهش گفتیم اینجا سرحال میگیریم خونه می‌خونیم زنگ تفکر سبک زندگیه داریم درباره سبک زندگیمون تفکر میکنیم خلاصه دیگه خودشم نمی دونست چی بگه...

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.