4 اسلاید امتیازی توسط: ناشناس انتشار: 2 هفته پیش 182 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (18)
  • imagehina chan
    ...قشنگه)@ℒ𝒾𝒶

    و...فهمیدم بچه ها از کجا میان😃💔💔

  • دیشب بی خوابی به سرم زد ... منم زدمش🗿🤝🏻
    بیشور رو من دست بلند میکنه؟:/💔

  • imagehina chan
    ...قشنگه)@ℒ𝒾𝒶

    فهمیدم تیچر زبانم آرمیه😃😃

  • imagehina chan
    ...قشنگه)@ℒ𝒾𝒶

    ی بار مهارت رو مهاجرت خوندم😃💔

  • imagehina chan
    ...قشنگه)@ℒ𝒾𝒶

    میدونی زن دیوید بکام شب جمعه ب دیوید چی میگه؟😃میگه دیوید ب#$^#٪&**گام😀

  • image𝙇𝙪𝙘𝙖𝙨
    اکانت بی صدا :|

    جهت حمایت از شما

  • امروز یک حس بدی بهم دست داد ولی من بهش دست ندادم😂🤣

  • image𝓈𝑒𝓉𝒾
    A page from my history

    دیروز یه پسر فقیرو توی خیابون دیدم بیچاره چون ماشین دوس داشت اما پول زیاد نداشت مجبور بود یه ناقصشو بگیره
    اینو از اونجایی فهمیدم که سقف نداشت ماشینش😁😂

    • 😂😂😂عالی بود اگه خواستی لطفا بعد از اینکه پستم منتشر شد بهش یه سری بزن

  • imageلاریسا
    𝖯𝖾𝖺ρᥣ𝖾 𝗋𝗎𝗇 𝗈𝛈

    جوک : میدونی وقتی گوسفندا تعجب میکنن چی میگن؟ میگن : پشمم روشن! 😻
    خاطره بی مزه : یه دفعه تو مدرسه بجای پرانتز گفتم پارانتز 😻
    خاطره شیرین : برترین دانش آموز مدرسه شدم.
    خاطره دارک : خواب دیدم دوتا بخ*تک دارن میرقصن 😻😻

    • عالیی بود عزیزم اگه خواستی لطفا به پستم بعداز منتشر شدنش یه سری بزن

    • imageلاریسا
      𝖯𝖾𝖺ρᥣ𝖾 𝗋𝗎𝗇 𝗈𝛈

      چشم

    • imagecaroline♧
      غم‌میون‌دوتا‌چشمون‌قشنگت

      یکی از بچه های ماهم پرانتز و گفته پارانتز😂
      مونالیزا رو هم گف م‌ولا زد😂😂😂

  • image🩶reyhaneh🩶
    لیدر کلوپ دختران نویسنده✍

    میدونی چرا مار نمیره مسافرت؟ چون دست نداره بای بای کنه.
    داشتیم توت میخوردیم (توضیح:یکم بعد از مدرسمون درخت توت هست) با لباسامون من و دوستم داشتیم توت می‌خوردیم بعد گفت سمی نباشن بعد هردومون تا ۳۰ دقیقه و نیم داشتیم میخندیدیم بعد که خندمون تموم شد گفتم سابقه نداشتیم اینقد بخندیم شیشه نباشه توشون دوباره تا ۳۰ دقیقه خندیدیم بعد راه افتادیم با خنده ای باور نکردنی به سوی خونه.
    اسم دفتر دارمون خانم عباسی بعد میگفتن کلاس چهارما و سوما رو انتظامات نمی‌کنیم فقط ۵ و ۶ روز معلم بود فکر کنم داشتن سرود میخو

    • عالی بود مرسی که لایکم کردی ، راستی لطفا اگه خواستی به پستمم سر بزن

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.