دختر ریدلp7

(فردا ظهر)سرسرا خیلی خلوت شده بود همه برای کریسمس رفته بودن.پیش هری و رون نشسته بودم که داشتن شطرنج بازی میکردن.من:هری حریف رون نمیشی😂بعد دیدم هرماینی با یه چمدون اومد.هری:اسب به ای ۵.رون:سرباز به ای ۵.بعد سرباز رون زد مهره‌ی هری روداغون کرد.هرماینی:حرکت این خیلی خشن بود.رون:شطرنج مخصوصه دیگه،میبینم وسایلتو جمع کردی.هرماینی:میبینن که تو نکردی.

رون:برنامم عوض شد مامان و بابام رفتن با چارلی سر بزنن ما میمونیم.هرماینی:راستی کلی تو نمیخای بری؟.من:خب من نه چرا باید برم پرورشگاه.هرماینی:رون اگه میخای بمونی پس میتونی به هری کمک کنی تا دنبال نیکولاس فلامل بگرده.رون:ولی ما همه جای کتابخونه رو گشتیم.هرماینی:آره ولی نه تو بخش ممنوعه!سال خوبی داشته باشید.رون:هری فکر کنم روش تاثیر بده گذاشتی!

"برش زمانی"داشتم میرفتم سمت خوابگاها دراکو رو دیدم.من:سلام دراکو.دراکو:سلام راستی تو چرا انقدر با اون پاتر میگردی.من:بیخیال بابا خب اون دوستمه حالا من برم بخوابم.رفتم نشستم رو تخت.استار:سلام کلی.من:سلام استار تو هم نرفتی؟.استار:نه ولی...پانسی رفته.من:آره دیدم خبببب شب بخیر.استار:شب بخیر.

(ساعت ۶ صبح)استار:کلییی کلی زود باش بیدار شووووو.من:اومدم چته؟.استار:کریسمس مبارک.من:کریسمس مبارک استار.استار:نگاه کن اون که جلدش سبزه ما توعه.من:وااای.رفتم بازش کردم.یه هودی مشکی کی بود که عکسK اول اسمم روش بود.یه نامه بود که....:

کلی کریسمس مبارک. امیدوارم سال های خوبی در هاگوارتز داشته باشی. تانکس.

لبخند زدم.استار:وااای کلی چقدر خوشکله.من:ممنون راستی برای تو نامه نیومده؟.استار:چرا اومده.من:خب بازش کن.استار بازش کرد دیدیم یه یه لباس مخملی آبی براش آوردن.من:وای این چه خوش رنگه.استار:مامان بزرگم برام فرستارده آبیررو دوست دارم.

(از زبان هری)رون:هری هری زود باش بیدار شو.سریع رفتم پیش رون.رون:کریسمس مبارک هری.من:کریسمس مبارک اون چیه پوشیدی؟.رون:مامانم اینو بافته یکی هم واسه تو اومده.من:چی منم کادو دارم؟.رون:آره!.بازش کردم دیدم یه شنله.رون:او چیه؟.من:یه نوع..شنله.رون:خب چرا نمیپوشیش؟.بعد من پوشیدم و بدنم غیب شد.رون:وااای اون یه شنل نامرعی هست از طرف کیه؟.من:نمیدونم فقط گفته ازش خوب استفاده کن.

(فردا ظهر از زبان کلی)تو سرسرا نشسته بودم داشتم با متیو حرف میزدم.متیو:من نمیدونم تو نزدیک اونا نمیشی تو یه مرگخوا...من:هیس ساکت چی میگی؟.متیو:خب تو نمیخای بیای عمارت مگه؟.من:گوش کن...هری:کلی یه لحظه میای؟.من:باشه.با هری رفتم نشستم رو میز گریفیندور.هری:من یه شنل نامرعی کادو گرفتم!حالا میخام برم باهاش و توی بخش ممنوعه رو ببینم.من:عااامم رون راست میگه؟.رون:آره.من:گوش کن هری میل خودته اما اگه بری برات بده.

خب این پارت هم تمام شد ادامه در پارت بعدی🦦