Given-Taken❦

توی سکانس اول ام وی می بینیم که از بینی جونگوون خون اومده و اون تنها وایساده و پشتش هم دوده. و خب خون اینجا نشونه ی اسیب پذیر بودن مثل یک انسانه(جونگوون زیر نور خورشید ایستاده و چون پشتش هم پر از دوده میشه این برداشت رو کرد که خون بینی به اسیب پذیر بودن اونا در برابر نور افتاب اشاره داره که توی اسلاید های بعد بیشتر راجبش صحبت میشه) همچنین با توجه به خط داستانی و کانسپت انهایپن بنظر میاد جونگوون اول از همه متوجه چیزی شده و نقش اصلی یا به عبارتی همون راوی عه✨

توی این قسمت هم اگر دقت بکنیم تمام پرده ها کشیده شده و تنها کسی که ایستاده هیسونگه. انگار که هیسونگ هم متوجه چیزایی شده و اونا دارن صحبت می کنن؟ به علاوه اگر دقت کنیم برخلاف سکانس های جلوتر ام وی اینجا همه ی اعضا انگار چیزی رو فهمیدن و یه جورایی گرفته و مشکوکن

بعد چند تا عکس مثل این خیلی سریع روی صفحه نمایش داده میشن و ازشون عبور میشه، که اینجا به دوتا تئوری برخورد می کنیم. اما قبل از تئوری ها، اونطوری که ما میدونیم و دیدیم اینجا در اصل مدرسه ی شبانه روزی، یا یتیم خونه ای عه که پسرا توش بودن و بعدا به دلایل نامشخصی که هممون میتونیم حدس بزنیم خیلی مشکوک تعطیل میشه و حالا تئوری هایی که پیش میاد:1_هیچکس نمیدونسته اونجا چخبره اما به مرور افراد اونجا متوجه تغییراتی میشن و با توجه به سکانس های جلوتر ام وی می بینیم که حتی چندبار اعضا رو معاینه می کنن و بعد از اینکه میفهمن ماجرا چیه یتیم خونه تعطیل میشه 2_این روند تبدیل توسط خود مدیرای یتیم خونه انجام میشده و هدفشون ساخت ومپایر های جاودان و نامیرا بوده اما همه چیز طبق برنامه ریزی پیش نمیره و یتیم خونه تعطیل میشه

اینجا جی و جیک رو می بینیم که روبروی هم توی نور قرمز و ابی ایستادن، نور قرمز و ابی اینجا یه جورایی انگار تضاد داره و میخواد اون خیر و شر رو القا کنه انگار، یعنی جی و جیک توی یه دوراهی گیر کردن. اینجاست که تئوری جدیدی مطرح میشه: اعضا تقریبا قضیه رو متوجه شدن و خودشون میتونستن انتخاب کنن که تبدیل انجام بشه یا نه و جونگوون اولین نفر تبدیل شده بود و زودتر از همه چیز خبردار شده بود. سکانس قبلی که پرده ها کشیده شده بود و اونا صحبت می کردن هم میشه اینطور برداشت کرد که هیسونگ که ایستاده بود داشت همرو متقاعد می کرد که تغییر رو بپذیرن

گفتیم که جی و جیک روبروی هم ایستادن و صحبت می کنن و تو یه دوراهی گیر کردن، اما اینجا میتونیم ببینیم که سونگهون کاملا توی نور قرمز یا همون شر فرو رفته و پشت سرش هم کلمه ی فیت یا همون سرنوشت با خون نوشته شده. میشه گفت اشاره به این داره که سونگهون هم تبدیل رو پذیرفته و خودش سرنوشتش رو عوض کرده و به ومپایر تبدیل شده(توی سکانس های جلوتر می بینیم که دست سونگهون اتیش گرفته اما انگار دردی رو حس نمی کنه و اینم به نامیرا و اسیب ناپذیر بودن اونا اشاره داره و میشه گفت با خون بینی جونگوون اول ام وی در تضاده و نشون میده با اینکه اونا ومپایرن اما اونام نقاط ضعف و قدرت هایی دارن)

اینجا هیسونگ یه قرصی رو میخوره و بعدش خاطرات خوبشون تو ذهنش میان و انگار داره درد میکشه و میشه گفت هیسونگ هم به سونگهون و جونگوون پیوست و با خوردن قرص داره تبدیل میشه. هیسونگ میخواست اعضا رو به همین کار متقاعد کنه و با خودش شروع کرد. تغییر به معنای پشت سر گذاشتن گذشته، و این نشون میده خاطرات و گذشته اشون هرچقدر هم خوب باشه هیسونگ میخواست همرو متقاعد کنه تا تبدیل به موجودات اسیب ناپذیر و نامیرا بشن

می بینیم که اعضا همشون خوشحالن و هرکدوم به یه کاری مشغولن بجز جونگوون. (جونگوون پشت پنجره وایساده و از بقیه جداست و این نشون دهنده ی اینه که توی حصار تنهایی و ذهن و افکار خودش گیر کرده و چیزی رو میدونه که بقیه ازش بی خبرن)

اینا انگار دندون های جونگوونن که اونا رو کنده

همونطوری که گفتیم اون زودتر از همه قضیه رو فهمیده و تبدیل شده پس منطقیه که این کارو بکنه تا موقع معاینه و بررسی لو نره! (این سکانس ها به گذشته اشاره می کنن و اینجا اعضا هنوز از ماهیت چیزی که داره رخ میده بی خبرن)

اینجا جونگوون اون خون بینیش(ضعفش رو) پاک می کنه و ما هنوز دود ها رو پشت سرش می بینیم

در طول بقیه ی ام وی هم ما لحظات و خاطرات خوب گذشته ی اعضا و یه جورایی انگار قابلیت هاشون رو می بینیم(که البته به قابلیت ها و اینا توی تحلیل ام وی one in a billion که مال وبتونه کامل می پردازیم). اما این سکانس اخره که همونجوری که می بینیم مال گذشتس(تصویر های زرد توی ام وی کلا اشاره به گذشته داشتن) اینجا هم باز می بینیم که اعضا خیلی خوشحالن و هرکدوم به یه کاری مشغولن اما جونگوون؟..

ببخشید که طولانی شدد ولی میخواستم همه چیزو بذارم برای همین طولانی شد✨ امیدوارم تستو دوس داشته باشین🌑🍷🤌🏻