تو ما رو درک نمیکنی P2

موزان : حالا گروهبندی ها رو میخونم و هیچ اعتراضی نمیپذیرم داکی و ناکیمه با هم کوکوشیبو و گیوتارو دوما و آکازا آکازا: موزان ساما من واقعا نمی‌خواستم شکایت کنم ولی من نمیتونم همگروهیمو تحمل کنم خواهش میکنم گروه منو عوض کنید دوما : عههههه آکازا دونو من کلی نقشه تو مغزم ریختم میتونیم کلی با هم خوش بگذرونیم آکازا:*نگاه با تنفر به دوما* موزان : گفتم که هیچ اعتراضی نمیپذیرم آکازا تو هم بهتره با همگروهیت کنار بیای . شما دوتا مکمل همدیگه اید (هرکی نفهمید چرا مکمل هم هستن بیاد تو کامنتا بگم) دیگه هم صحبت نباشه هر گروه چند تا هاشیرا رو انتخاب می‌کنه و می‌ره سراغشون تا پیروز نشده هم برنمی‌گرده مگر اینکه خورشید طلوع کنه حالا هم برید باید تمام این حرفا رو برای رده پایینا هم تکرار کنم *چند ساعت بعد جلسه با رده پایینا* موزان :*تکرار کردن حرفاش*و حالا گروهبندی ها رو میخونم و هیچ اعتراضی نمیپذیرم رویی و انمو موکاگو و واکورابا کامانوئه و روکورو ولی من از شما هاشیرا ها رو نمی‌خوام شما باید برید سراغ اون که گوشواره های هانافودا داره و اون دوتا دوستش مطمئن باشید هرکس موفق شد رتبش رو بالاتر میبرم

چند روز بعد آکازا در حال تحقیق روی شینوبو دوما : *در حالی که دو ساعته داره حرف میزنه* ولی من میگم باید ناگهانی بریم سراغشون . تحقیق کیلو چنده ؟ خودمون قدرتاشونو میفهمیم دیگهه در ضمن آکازا دونو تو داری روی هاشیرای حشره کار میکنی یعنی ضعیف ترینشون . م......ب.....ا.....ر.....ز...ه با اون که کاری ندارههههه آکازا: به نفعته دهنتو ببندی وگرنه*تو ذهنش : همچین بیراهم نمیگه ها* باشه قبول ولی دقیقا باید کجا بریم ؟ دوما : آکازا دونو هنوز روزه میتونیم تا شب راجب محل زندیگشون اطلاعات به دست بیاریم آکازا: چه عجب یه حرف حساب تو زندگیت زدی دوما : من همیشه حرفام درسته آکازا: خب حالا دیگه پررو نشو کوکوشیبو و گیوتارو کوکوشیبو: بهتره از الان همه چیزو برات روشن کنم ! ما اینجا استراحت نداریم بی وقفه کار میکنیم تا اون هاشیرا رو از پا در بیاریم اولین هدفمون هم هاشیرای سنگه - همون که قویترین هاشیراعه میخوای همون اول کاری از دست بریم ؟ + همون‌طور که اون قویرین هاشیراعه منم قویترین کیزوکی ام حتی اگه منم نبودم تو به تنهایی می‌تونستی به حسابش برسی چون یه ضعیف به تمام معناست و دومین هدفمون هاشیرای صداعه از اونجایی که تو قبلا با اون مقابله کردی به تو میسپارمش - باشه ایده خوبیه + خوبه که بلدی احترام بذاری و رو حرف بالاتر از خودت حرف نزنی

داکی و ناکیمه: داکی : اصلا فکر نکن من به حرف تو گوش کنمااا تو باید با کمال میل دستورات منو انجام بدی - اونوقت به چه مناسبت ؟ اگه دقت کنی من چهار بالا عم ولی تو شیش + هیچ اهمیتی برام نداره اصن من داداشمو میخوامممم - تو نمیتونی به گروهبندی موزان ساما ایراد بگیری پس بهتره بشینی سر جات و روی هاشیرای باد تحقیق کنی + اصن چرا من رو هاشیرای باد تحقیق کنم ‌ولیتو رو هاشیرای مار ؟ حتما هاشیرای مار قویتره - چه فرقی داره ؟ مهم اینه که اگه کارمونو درست انجام بدیم قویتر میشیم + اههههه باشه رده پایینا: انمو : خب پس تصمیم گرفته شد دیگه ؟ منو رویی میریم سراغ اون که گوشواره های هانافودا داره موکاگو و واکورابا هم میرن سراغ اون کله زرده کامانوئه و روکورو هم میرن سراغ اون گرازه موکاگو : چرا تو و رویی باید برین سراغ اون گوشواره داره ؟ حتما میخواین خودتون قویتر شین کامانوئه : خب معلومه اگه انمو موفق بشه رده بالا میشه رویی هم لابد میشه رتبه یک پایینا اونوقت ما چی ؟ باید بریم سراغ یه کله زرد و نیمه گراز تا نهایتا آخرش توسط موزان ساما یه تشویقی کوچولو داشته باشیم رویی : همتون بس کنید اگر اون گوشاتونو باز می‌کردید میتونستید بشنوید که موزان ساما گفت هرکس موفق شد رتبش بالا تر میره پس انقدر شایعه نسازید واکورابا: گفتنش واسه تو راحته هدف موزان ساما اون گوشواره دارس نه تا اون دوتا دوستش انمو : باشه بابا من به موزان ساما میگن رتبه شما هم بالا ببره *صدای موزان تو سر انمو میپیچه : تو تصمیم نمی‌گیری من چیکار کنم* *حالا صداش داره تو کل اتاق میپیچه* شما ها هم انقدر غر نزنید همین نقشه خوبه !

چند ساعت بعد الان شبه عمارت پروانه ناهو: وایی نزوکو سان بیا باهامون بازی کنننن سومی : ما الان کاری نداریم بیا با هم بازی کنیمممم نزوکو : با...باشه چه بازی...دو...دوست دارید ؟ کیو : نزوکو سان شما چشم بذار و ما قایم شیم بعد بیا ما رو پیدا کنن زنیتسو: هیییی برید اونورررر امشب می‌خوام خودم با نزوکو چان وقت بگذرو... *صدای انفجار* زنیتسو با حالت جیغی : عهههههه الان هممون میمیریمممم نزوکو چان نگران نباش خودم ازت محافظت میکنمممممم *دوباره صدای انفجار اینبار بخشی از خونه می‌ریزه* زنیتسو: نهههههههه من هنوز جوونم آرزو دارم می‌خوام زندگی کنممممم دوما : به به چه خانومای کوچولویی دوست دارید با من بیاید ؟ زنیتسو: دهنتو ببند هیچکس با تو نمیاددددد دوما : مطمئنی ؟ اصن ولش کن اون هاشیرای حشره کجاست ؟ - با شینوبو سان چیکار دارییییییییی ؟ + اونش دیگه به تو مربوط نیست فعلا *نزوکو هم می‌بره*