اگه نوزی مردی
بین دره های خشک صورتت می وزی،با تاخیر لبخند و تعجیل اخم می وزی،بین این دره ها به رنگ درد،تو می وزی.بی بیمه،بی امنیت بی صدا،تو می وزی.یاد دارم که وزیدن گرفتی وقتی باد گرم لبخند مادرت دخول کرد توی سلول اولت.نشسته بودی به تماشای زنجیر دور گردنت،ظلم رَحِمِت بهت و ارکست سقط و تو همونجا فهمیدی ساز محبوبت مخالفه،دست میکشیدی رو تن ناکوکش به سلامت زندونیای بی ملاقاتی و چوب خط میزدی سلولتو،تیغ گرم لبخند مادرت رفت تو سینه ی سرد و سنگین و خستت،همین شد که فهمیدی قصه ی تو قصه ی باده،تو اگه نوزی مردی،تو اگه نوزی مردی.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
25 لایک
بهترین متنی بود که تاحالا خوندم، عالی بود🥏
متشکرم از لطف شما
مفهوم اون قدر عمیق بود که ۲ بار خوندم تا کاملا متوجه بشم . . .
عالی بود ، خسته نباشید
متشکرم.لطف دارید
کلمات قادر به توصیفش نیست!
ممنونم
جهت حمایت)♡
به احترام این زیبایی باید قیام کرد👏 بی نظیر بود👌
بسیار متشکرم.لطف دارید
یکی از بهترین متن هایی بود که توی این چند روز خونده بودم ، انگار یه نویسنده بسیار باتجربه نشسته بود سرش و با جزئیات کامل نوشته بود واقعا شاهکار بود خسته نباشی
دم شما گرم.متشکرم
2 بار خوندم تا کامل متوجه بشم😔🌱
خیلی سنگین و صد البته زیبا بود
واقعا شما یه هنرمندید؛ خسته نباشی جناب🍻
خوشحالم از این بابت.خیلی ممنون از شما
:)
منتظر میمونم یه روزی برگردم به این پست
منم همینطور
جهت حمایت از شما
متشکرم
قبلا تعریفامو کردم:)
بله بله