پارت۶🦦
(فردا ظهر)سر میز گریفیندور نشسته بودم داشتم ناهار میخوردم.من:هری یه چیزی بخور.رون:آره باید انرژی داشته باشی .هری:گشنم نیست.اسنیپ اومد بالا سرمون و گفت:آفرین پاتر برات آرزوی موفقیت میکنم مطمعنم میتونی جام گروه هارو حتی در برابر تیم اسلیترین ببری.بعد یه لبخند خیلی ریز زد و رفت.هری:پس خون برای این بود.هرماینی:خون؟.هری:دیروز وقتی ما اون قول رو بیهوش کردیم پای اسنیپ رو دیدم که داشت خون میومد وقتی که با هاگرید رفتیم گرین گراس یه چیزی برداشت و گفت که سریه و اون سگ مطمعنم از همون چیز سری محافظت میکنه یعنی اسنیپ اون قول رو آزاد کرد تا بتونه بره پیس سگ و اون رو برداره ولی اون سگ گازش گرفته.من:هری داری تند میری
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
داستانت عالیه (:
مطمئنم میتونی یکی از
بهترین نویسنده ها بشی !🌷
همینجوری به کارت ادامه بده و
از خودت بهترین نویسنده رو بساز .🔮
با آرزوی موفقیت:لونا 🌷
به کتابچه ی لونا نیز سر بزنید 🎍
اسم کتاب های کتابخانه ی لونا : دخترک گمشده 🌹
مثل همیشه تستت گود بود برادر زاده 🌚🫀
ممنوننن🫀
خواهش میکنم عزیزم 🫀🌚
امیدوارم تا وقتی که بتونی کتاب برای چاپ بنویسی پیشرفت کنی تا ما هم شاید بتونیم کتاب هاتو بخونیم 🌚🫀
مرسی🪐
پارت بعد رو زود بزار.
عالی بود💖💖💖
ممنون
عالیییییی بود🤩🤩🤩🤩
لایک شدش😊
ممنون
عالی بود
مرسی