4 اسلاید پست توسط: 𝕯𝖗𝖆𝖈𝖔 انتشار: 2 هفته پیش 564 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

عه وا سلام...شکستگی غدیر باشه..؟



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (8)
  • نظرات پاک میشن فقط چالش رو جواب بدین 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

  • چالش:خنده دار ترین اتفاقی که براتون افتاده رو بگین.لطفا فقط ریپلای کنید میخوام تست بسازم

    • imageرپربهشتی؛
      مهین قدیری هستم😔🔪

      عید ۱۴۰۲ داماد عموم اومده بود عید دیدنی اینا هم آدم مهمی بودن منم باید پذیرایی میکردم اومدم کارد بذارم تو پیش دستی همشون از دستم افتاد ریخت تو شلوارش🌝

    • image𝓖𝓮𝓽𝓸
      "بک میدم تا 500 تایی"

      معلمی که مراقب امتحان علوممون بود ازم برگه ی تقلبی که روش از بغل دستیم جواب خواسته بودمو اون نوشته بود نمیدونم رو گرفت و بلند برای بچه ها خوند و بعد برگه رو داد به معلم علوم و اون بخاطر خنگی منو بغل دستیم یه نمره بهمون اضافه داد😂😂

    • یبار معلم کلاس سومم به کل بچه های کلاس از جمله خودم ،جریمه داده بود(۶ بار درس ۴ ،۴ بار درس ۶) بعد اون دوتا درس انقدر زیاد بودن من فقط تا چهار صبح داشتم جریمه می‌نوشتم. بعد رفتم مدرسه معلم گفت"شوخی کردم نباید مینوشتید🗿" اونوقت بود که کل زندگیم تباه شد.
      یعنی دستام تاول زده بود انقد نوشته بودم🗿

    • عموم اینا اومده بودن عید دیدنی یهو زن عموم گیوذید🥰🙏🏻

    • ج چ = رفته بودیم عروسی موقع رقص عروس و دوماد بود بعد دوماد اومد عروسو بغل کنه بچرخونه عروس از بغلش افتاد🐸💔
      همون لحظه دیجی دستش خورد آهنگ وطنم پخش شد🪳

    • image🩶reyhaneh🩶
      لیدر کلوپ دختران نویسنده✍

      یک بار توی پیش دبستانی مبصر شدم نمی‌دونستم چطور باید مبصری کنم بعد معلممون کتابا رو داد گفت برو پخش کن بعد اینکه کتابا رو داد دست من گفت همتون بشینید کتابا رو باز کنید می‌خوام نقاشی بدم بکشید بعد من کتابا رو گذاشتم سر میز خانوم خودم کتابمو برداشتم نشستم همه بچه‌ها با یه نگاهی نگاه می‌کردم خانومم گفت ریحان پاشو بیا پخش کن🐈‍⬛😂

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.