10 اسلاید پست توسط: 잇몸웃음 انتشار: 3 هفته پیش 33 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
گاهی اوقات غرق شدن در روزمرگی و اولویتهای روزمره باعث میشود که کتابخوانی از برنامهی ما حذف شود. گاهی هم همت نمیکنیم و انگیزه کافی نداریم. البته علتهای دیگری هم وجود دارد. از جمله اینکه کتاب خوب نمیشناسیم یا پشتکار کافی نداریم.در ادامه به بررسی این موضوعات و همچنین راهکار هایی برای فهم بهتر کتاب ها،راهنمای خرید کتاب و... میپردازیم
اصطلاح حفظ کردن و به خاطر سپردن برای بسیاری از ما چندان دوست داشتنی نیست.
شاید درسهای حفظی دوران مدرسه باعث شدهاند که بار این اصطلاح چندان مثبت نباشد.
شاید هم باید اصطلاح حفظ کردن طوطیوار را مقصر دانست.
به هر حال، بسیاری از ما حفظ کردن را در مقابل فهمیدن قرار میدهیم و وقتی میخواهیم دانش و توانمندی کسی را زیر سوال ببریم میگوییم او فقط چند کلمه و جمله را حفظ کرده و تکرار میکند.
خودش نمیفهمد چه میگوید.
ما در متمم نیز، در سلسله درسهای پرورش کودکان هوشمندتر درسی داریم که عنوان آن چنین است: حتی اسبها هم ریاضی میآموزند.
ما هم در آنجا در مورد بیتوجهی نسبت به تفاوت حفظ کردن و فهمیدن هشدار داده بودیم.
اما نباید به این بهانهها، به سادگی از اهمیت حفظ کردن به عنوان یکی از زیرمجموعههای مهارت یادگیری غافل شویم.
بلوم زمانی که به بحثِ حفظ کردن و به خاطر سپردن میرسد بر دو نکتهی مهم تاکید دارد:
گاهی اوقات ما در یادگیری، اساساً انتظاری فراتر از به خاطر سپردن نداریم.
ما ترجیح میدهیم فروشندهی یک مغازه بتواند مشخصات محصولش را از حفظ توضیح دهد. احتمالاً فروشندهای که بعد از سوال ما، سر در دفتر یا کاتالوگ فرو میبرد و مشخصات را از روی آن میخواند، احساس چندان خوبی در ما ایجاد نخواهد کرد.
هنگام یادگیری زبان انگلیسی یا هر زبان دیگر، بخشی از یادگیری از جنس حفظ کردن است. کسی از شما انتظار ندارد بفهمید عدد چهار با Four معادل است. همینکه جایی در ذهن شما ثبت شده باشد که Four با چهار معادل است کافی است.
موارد بسیاری را میتوان یافت که در آنها فهمیدن، تجزیه و تحلیل و یادگیری عمیق، با به خاطر سپردن آغاز میشود.حرف بلوم را میتوان به این صورت خلاصه کرد که:
حفظ کردن و به خاطر سپردن و در خاطر داشتن، معمولاً هدف نهایی یادگیری نیست (اگر چه میتواند باشد).
اما در بخش قابل توجهی از آموزش و یادگیری، میتوان حفظ کردن و به خاطر سپردن را به عنوان بخشی از فرایند یادگیری مورد توجه قرار داد و به عنوان هدفِ میانی در نظر گرفت.
بسیاری از ما دوست داریم کتاب بخوانیم و بخشی از برنامه ریزی روزانه یا برنامهی هفتگی خود را به مطالعه اختصاص دهیم. اما به علتهای مختلف نمیتوانیم برای کتابخوانی وقت بگذاریم.
گاهی اوقات غرق شدن در روزمرگی و اولویتهای روزمره باعث میشود که کتابخوانی از برنامهی ما حذف شود. گاهی هم همت نمیکنیم و انگیزه کافی نداریم. البته علتهای دیگری هم وجود دارد. از جمله اینکه کتاب خوب نمیشناسیم یا پشتکار کافی نداریم. یعنی خواندن را شروع میکنیم اما نمیتوانیم به پایان برسانیم و کتابها را نیمهکاره رها میکنیم.
سالهای سال است که کتابخوانها با تشکیل گروه کتابخوانی سعی میکنند این مشکلات را کمتر کنند. به این صورت که چند نفر دور هم جمع میشوند و با هم کتاب میخوانند.
معمولاً در کتابخوانی گروهی نمیتوانید به سادگی شانه از زیر بار خواندن خالی کنید. به خاطر بقیه مجبور میشوید به شکل منظم کتاب بخوانید تا در جلسات، حرفی برای گفتن داشته باشید. حتی ممکن است حاضر شوید کتابهایی را که هرگز حوصله نمیکردهاید بخوانید، مطالعه کنید (احتمالاً جملهی مارک تواین را در توصیف کتابهای کلاسیک به یاد دارید: کتابهایی که همه دوست دارند آنها را خوانده باشند اما هیچکس دوست ندارد آنها را بخواند).
البته مزیت کتابخوانی گروهی به مقید شدن و افزایش انگیزه محدود نمیشود. بحث دربارهی محتوای کتاب و حاشیههای آن میتواند به شما کمک کند تا کتاب را به شکلی عمیقتر بفهمید و درک کنید.
کتابخوانی گروهی در نگاه اول ساده و جذاب به نظر میرسد. افراد بسیاری به آن رو میآورند و امید دارند که با این روش، سبک زندگی یا لااقل سبک مطالعهشان دگرگون شود.
اما اگر از کسانی که گروه کتابخوانی داشتهاند بپرسید، متوجه خواهید شد که موضوع چندان هم ساده نیست. گروه های کتابخوانی بسیاری – بر خلاف قصد اولیه که قرار بوده سالها و دههها وجود داشته باشند – به سرعت از هم پاشیدهاند و یا اعضای آنها بارها و بارها تغییر کردهاند.
گاهی هم کتابخوانی گروهی در این جمعها حذف شده و عملاً به یک مهمانی دوستانه تبدیل شده است.
به همین علت، معمولاً نخستین توصیه کسانی که تجربه کتابخوانی گروهی دارند این است که: برای گروه خود قانونهای مشخص بگذارید و به آنها وفادار بمانید.چند پیشنهاد برای قوانین گروه کتابخوانی
هیچکس بهتر از خود شما و دوستانتان نمیتواند قوانین گروه کتابخوانیتان را مشخص کند. سلیقهها متفاوت است و انگیزههای مختلفی هم برای کتابخوانی وجود دارد. طبیعی است که این سلیقهها و انگیزهها روی قوانینی که تعیین میکنید تأثیر میگذارند.
بنابراین در اینجا صرفاً چند قانون پیشنهادی متمم را مطرح میکنیم تا ایدهی اولیهای برای تدوین خط مشی و قوانین خودتان داشته باشید. ممکن است برخی از این قوانین را بپسندید و برخی دیگر را از پایه قبول نداشته باشید و کنار بگذارید:
برای تعداد اعضای گروه سقف تعیین کنید.
در روزها و هفتههای اول تشکیل گروه کتابخوانی، همه هیجانزده هستند و هر کس با دوستانش صحبت میکند و میخواهد افراد بیشتری را به گروه دعوت کند.
اما باید دقت کنید که اگر تعداد اعضای گروه از حد مشخصی فراتر رود، عدهای نقش منفعل پیدا میکنند. نه فرصت میکنند حرف بزنند و نه انگیزه پیدا میکنند کتاب بخوانند. همه میدانند که حتی اگر کتاب را نخوانده باشند، میتوانند در میان جمعیت پنهان شوند و به چشم نیایند. پس یکی از ویژگیهای اصلی گروه کتابخوانی (ایجاد انگیزه برای مطالعه از طریق فشار جمعی) از بین میرود.
ما نمیخواهیم بگوییم که قطعاً شش نفر یا هشت نفر یا هر عدد دیگری به عنوان سقف نفرات گروه وجود دارد. اما بهتر است خودتان با سایر بنیانگذاران گروه کتابخوانی بنشینید و تصمیم بگیرید که حداکثر تعداد نفرات گروه چقدر است.
همهی افراد هم مقید باشند که اگر میخواهند فرد جدیدی را برای عضویت گروه دعوت کنند، ابتدا مطمئن شوند که تعداد اعضای گروه از تعداد مشخصشده فراتر نخواهد رفت.
برای تهیه لیست کتاب قانون و فرایند داشته باشید.
دیر یا زود کسانی در گروه پیدا میشوند که میخواهند نظر و خواستهی خود را به دیگران تحمیل کنند. مثلاً یکی از اعضا کتابی را خوانده و معتقد است که این کتاب، بهترین اثری است که در زندگیاش مطالعه کرده است.
بعید نیست در گفتگو با سایر اعضا با توسط به زور و اجبار و «جان من» و «جان تو» بخواهد همه را مجبور کنند که مطالعهی آن کتاب را در برنامه قرار دهند. پس بهتر است از همان ابتدا که هنوز چنین بحثهایی شکل نگرفته، مشخص کنید که کتابها را چگونه انتخاب خواهید کرد.
مثلاً ممکن است از اعضای گروه بخواهید فهرستی از ده یا بیست یا پنجاه کتاب پیشنهادی خود را ارائه دهند و به دنبال مشترکات بگردید.وظف هستید آن را از برنامه مطالعه خود حذف کنید).
روش دیگر این است که نظر نصف بهعلاوهی یک یا دوسوم اعضای گروه را بپذیرید.
توافق کردن دربارهی روش تهیه لیست کتاب و الگوی تصمیمگیری دربارهی انتخاب کتابها در روزهای اول بسیار ساده است. اما همین موضوع ساده در صورتی که شفاف نشود و دربارهاش حرف نزنید، میتواند به منشاء دلگیریها و قهرها و نارضایتیهای آتی تبدیل شود.در بررسی عناوین مشترک ممکن است قرار بگذارید صرفاً کتابهایی را بخوانید که در فهرست تک تک اعضای گروه بوده باشد.فواید داشتن یک راهنمای انتخاب کتاب.
برای اینکه لزوم استفاده از یک راهنمای خرید کتاب را بهتر درک کنید، ما تصمیم گرفتیم تمامی مزایای استفاده از آن را برایتان لیست کنیم:
صرفه جویی در زمان: وقتی کتاب خوب و مناسبی را برای خود انتخاب میکنید، زودتر پاسخ سوالهایتان را پیدا میکنید. این موضوع باعث میشود که مدت زیادی را برای پیدا کردن کتاب مورد نظرتان سرگردان نباشید.
کاهش هزینهها: یک راهنمای خوب خرید کتاب به شما کمک میکند تا با انتخاب تنها یک یا دو کتاب، به آنچه در نظر دارید برسید. در نتیجه هزینههای شما به طرز چشمگیری کاهش پیدا میکند.
افزایش میل به مطالعه: انتخاب ترجمه یا نشر نا مناسب میتواند میل مطالعه را در شما از بین ببرد. اما همانطور که در این مقاله خواهید دید، یک راهنمای خوب خرید کتاب با معرفی ناشران و مترجمان برتر ایرانی، بهترین انتخابها را پیش روی شما میگذارد.بخش اول راهنمای خرید کتاب
کتاب و مطالعه!
قبل از اینکه بخواهیم به سراغ هرگونه توصیه یا نکتهای برویم، باید بدانیم که اصلا کتاب خوب چیست و چه کتابهایی ارزش خواندن دارند. برای همین هم تصمیم گرفتیم تا در این بخش شما را با نکاتی در این باره آشنا کنیم که کمکتان میکنند تا اول ذهنیت خود را درباره کتاب و مطالعه کردن اصلاح کنید.
کتاب خواندن یا مطالعه کردن؛ مساله این است
وقتی حرف از سرانه مطالعه به میان میآید، خیلیها خواندن یک پست آموزشی در شاد یا یک خبر در سایر فضاهای مجازی یا حتی خواندن همین مقاله را هم به عنوان مطالعه به حساب میآیند. اما آیا کتابخوانی هم مثل همین است؟ ابدا! وقتی حرف از کتاب (البته بر اساس تعریفی که حداقل در ذهن من از کتاب وجود داد) به میان میآید، نوع مطالعه کاملا متفاوت است. کتاب به نوشتهای گفته میشود که آغاز و پایان مشخصی داشته باشد و فارغ از از این آغاز و پایان، در طول این مسیر ما را با خود همراه کند.
در واقع به عقیده من میتوان هر کتاب را به یک سفر تشبیه کرد. سفری که نقطه مبدا و مقصد مشخصی دارد و برای رسیدن به مقصد آن باید از مسیر مشخصی عبور کرد. خب، حال که فهمیدید تفاوت کتاب خواندن با خواندن متون پراکنده چیست، بیایید ببینید آیا هر کتابی ارزش خواندن را دارد یا نه.
آیا هر کتابی ارزش خواندن دارد؟
جملهای کلیشهای هست که میگوید: هر کتابی ارزش یکبار خوانده شدن را دارد. اما به نظر من اینطور نیست! برخی کتابها ارزش حتی یک بار خواندن را هم ندارند. میپرسید چرا؟ خب بیایید با هم ببینیم:
کتابهای بی ارزش: برخی کتابها ارزش علمی، ادبی، تاریخی یا حتی سرگرمکنندگی پایینی دارند. پس بدون شک این دسته از مکتوبات حتی ارزش یک بار خواندن را هم ندارند، چرا که ارزش وقت من و شما بسیار بیشتر از این حرفهاست.
ترجمههای بد: کیفیت بد ترجمه و منطبق نبودن با متن اصلی یکی از مشکلاتی است که این روزها در کشور ما در حال افزایش است. پس اگر کتابی پیدا کردید که ترجمه بدی داشت، وقتتان را صرف خرید یا خواندن آن نکنید. گاهی اوقات نخواندن یک کتاب بهتر از خواندن یک ترجمه بد و اشتباه از آن است.
کیفیت بد چاپ: متاسفانه برخی از ناشران کتاب را فقط به چشم اسکناس میبینند. برای همین هم خواندن کتابهایی که چاپ میکنند برای ما دشوار است. گاهی اوقات حتی خواندن اینگونه کتابها باعث زده شدن ما از کتاب مورد نظر میشود.
شاید بپرسید: پس چه کتابی ارزش خوندن داره؟ خب، در ادامه این راهنمای خرید کتاب قراره به این سوال شما هم پاسخ بدیم.پس چه کتابی ارزش خواندن دارد؟
به طور کلی ما به چند دلیل تصمیم میگیریم تا یک کتاب بخونیم. اول اینکه کتابها از قدیم ابزار ارزان و مناسبی برای سرگرم شدن بودند. برای همین هم بسیاری از افراد صرفا برای سرگرم شدن و لذت بردن از مطالعه کتاب میخوانند. این افراد بیشتر از هر ژانری هم به انواع کتاب های رمان علاقهمندند.
دسته دوم کسانی هستند که هدفشان از مطالعه کردن یاد گرفتن یک مهارت یا نکته جدید است. این افراد بیشتر به سراغ کتابهای غیر داستانی میروند. از انواع کتابهای روانشناسی گرفته، تا کتابهای خودیاری و توسعه فردی که این روزها در بازار حسابی طرفدار پیدا کردهاند.
دسته سوم آنهایی هستند که به جای توجه به آنچه دوست دارند یا آنچه میخواهند بدانند به دنبال پز دادن با کتابهایی که خواندهاند هستند. خب، در مورد این دسته دوست ندارم توضیج زیادی بدهم.
اما دسته آخر آنهایی هستند که برای پیدا کردن سوال یا سوالهایی که درون ذهنشان وجود دارد به سراغ کتابها میروند. فرق این دسته با دسته دوم این است که این گروه از افراد حاضرند برای پیدا کردن پاسخ سوالشان، روزها و ساعتها زمان خود را صرف مطالعه کتابهای مختلف کنند. زیرا سوالی که به دنبال پاسخش هستند میتواند زندگی آنها را متحول کند. پس اهمیتی ندارد که چقدر زمان باید برای آن صرف کنند. آنها هرجور شده میخواهند پاسخ سوالها و مشکلات بنیادین زندگی خود را بدانند.
من به شخصه شیفته دسته آخرم، چرا که آنها نه بیدلیل وقتشان صرف پیدا کردن پاسخ سوالهای کم اهمیتی که در گوگل هم میتوان یافت میکنند و نه برای پز دادن به کتاب خواندن روی میآورند. این افراد در تصمیمشان جدی هستند و بیشترین بهره را از کتاب خواندن میبرند.
جمع بندی ۱:
هر کتابی ارزش خوندن رو نداره! چون ما باید برای خوندنش وقت نسبتا زیادی رو صرف کنیم. پس بهتره برای انتخاب کتاب اول از همه بفهمیم چه کتابی میخوایم و دوم اینکه اصلا چه کتابی ارزشو خوندن رو داره. البته نگران نباشید، چون بعد از یه مدت که به مطالعه عادت کنید دیگه با نویسندهها هم آشنا میشید و گاهی اوقات فقط خودتون رو به دست نویسندهها میسپرید تا تجربههای خوب گذشته رو براتون دوباره تکرار کنن.
۱- تعیین هدف خواندن: سرگرمی یا یادگیری؟
به طور کلی دو دلیل اصلی برای خواندن وجود دارد: سرگرمی یا یادگیری. اگر برای سرگرمی مطلبی را می خوانید، یادگیری مهارت های کتاب خوانی موثر، شاید آن چنان لازم نباشد. هرچند می توانید فهم ادبی خود را با بهبود مهارت های کتاب خوانی عمیق تر کنید. اما در این مقاله بر روی خواندن با هدف آموزشی تمرکز می شود.
۲- یادداشت برداری در دفترچه یادداشت
تا حالا دقت کرده اید که بیشتر کتاب های منتشر شده حاشیه دارند؟ آن فضاهای خالی، کار را برای یادداشت برداری شخصی شما راحت می کنند. حتی برخی کتاب های تجاری و روانشناسی، صفحات خالی برای تمرین و کارهای دیگر دارند. بنابراین زمانی که شروع به نوشتن در کتاب کنید، سرعت خواندنتان کم می شود و مطالب بیشتری می آموزید.
نکته: سنت نوشتن افراد کتاب خوان در حاشیه ی کتاب، گذشته ای طولانی دارد. برای مثال و روشن تر شدن این مهارت کلیدی خواندن، از کتاب Marginalia: Readers Writing in Books By H. J. Jackson کمک بگیرید. افراد ذیل چند تن از نویسندگان بزرگی هستند که نوشتن در حاشیه ی کتاب را به صورت یک عادت در آورده اند:
sir Arthur Conan Doyle, Alexander pope, Virginia Woolf , John Ruskin , William Blake
نکته ی مهم: فقط در کتاب هایی که متعلق به خودتان است بنویسید. کتابخانه ها منابع پر ارزشی هستند و وظیفه ی شما این است که کتاب هایی که از آن جا امانت می گیرید را سالم و تمیز بازگردانید. اگر کتاب های کتابخانه را می خوانید، هنوز هم می توانید خواندن خود را با بکار بردن دیگر موارد ذکر شده در این مقاله بهتر کنید.
- از روش دسته بندی مطالب برای عمیق تر کردن خواندن خود استفاده کنید
من روش دسته بندی را از نویسنده و برنامه ریزی به نام« Ryan Holiday» آموختم. در واقع روش دسته بندی، شما را به عمق موضوع می برد و کمک می کند تا مطلب را از چندین زاویه بیاموزید. آقای « هالیدی » همچنین پیشنهاد می کند، روش های یادگیری خود را با فعالیت های غیرخواندنی همراه کنید. در این جا دو مثال از نحوه ی استفاده از روش دسته بندی آورده شده است:
روش اول: کسب دانش در مورد جنگ جهانی دوم
با وجود هزاران کتاب برای انتخاب، شما گزینه های مختلف و زیادی دارید. برای مثال درک شما از جنگ و عواقب آن احتمالا از دید کشور خودتان و مبتنی بر آثار داخلی است. در این صورت شما می توانید روش دسته بندی را با خواندن در مورد نحوه ی اثر جنگ بر شهروندان آسیایی به کار ببرید، به دنبال فهم دلایل جنگ باشید و بیوگرافـی رهـبران زمان جنگ .
روش دوم: کسب دانش درباره ی بازاریابی
بازاریابی یکی از مهم ترین مهارت های تجاری است که می توانید یاد بگیرید. خوشبختانه، در این زمینه کتاب های زیادی برای مطالعه وجود دارد. برای به کار بردن روش دسته بندی در مورد بازاریابی، از حداقل سه دیدگاه مختلف استفاده کنید. برای مثال در مورد تکنیک های خاص بازاریابی کتاب:
(Ultimate Guide to Google AdWords, 4th Edition By: Perry Marshall, Mike Rhodes, and Bryan Todd)
را بخوانید، برای آشنایی با بازاریابی سنتی کتاب (Scientific Advertising by Claude Hopkins) و در مورد آگهی نویسی کتاب (The Ultimate Sales Letter by Dan Kennedy) را مطالعه کنید.
۴ – در مورد نویسنده بخوانید
چه کسی کتابی که می خوانید را فراهم آورده است؟ شناخت نویسنده می تواند آگاهی شما را به مقدار زیادی افزایش دهد. سال گذشته یک بیوگرافی در مورد دکتر حسابی خواندم و از عادت های کاری او شگفت زده شدم. جالب است بدانید این موضوع به من کمک کرد تا با کتاب های او بهتر ارتباط برقرار کنم. شما ممکن است نتوانید بیوگرافی کاملی درباره ی نویسنده ی کتابی که می خوانید پیدا کنید، اما می توانید برای روشن شدن و عمیق تر شدن درک خود سوالات زیر را مطرح کنید:
این نویسنده چه کتاب هایی را قبلا منتشر کرده است؟ ( یعنی تا چه اندازه این کتاب با کارهای قبلی نویسنده همخوانی دارد. آیا یک مبحث جدید است یا به مباحث قبلی عمق بخشیده است؟)
تا چه اندازه کتاب با حوزه ی کاری نویسنده همخوانی دارد؟ ( یعنی آیا این فرد صرفا یک نویسنده با موضوعات گوناگون است و نویسندگی شغل اوست یا این که بر اساس موضوع مثلا با موضوع تجاری و در شرایط خاصی کتاب را می نویسد؟)
– درباره چیزهایی که می خوانید، بنویسید
نوشتن به طرز عجیبی روی درک و فهم خواندن شما اثر دارد. شما می توانید یک کتاب کامل در مورد چیزی که خوانده اید بنویسید. ( من چندین بار این کار را انجام داده ام که بسیار رضایت بخش بوده است.) همچنین می توانید روی جلد داخلی کتاب یادداشت بردارید تا بتوانید یک راهنمای کوچک برای ارجاع آسان ایجاد کنید.
نمی دانید چه بنویسید؟ این نکات را در نظر داشته باشید:
آیا کتاب تمرین هایی برای کتاب خوانی ارائه می دهد؟ این تمرین ها را کامل کنید.
آیا کتاب شما را به دیگر کتاب های جالب، ارجاع می دهد؟ از عناوین آن یادداشت برداری کنید.
آیا عبارت زیبا و خاصی نظر شما را جلب کرده است؟ آن را بنویسید.
۶ – درباره ی کتاب خوانی خود با دیگران بحث کنید
در بسیاری از موارد، کتاب خوانی یک عادت فردی است. اما شما می توانید کتاب خوانی را با برنامه ریزی به یک فعالیت اجتماعی تبدیل کنید. برای مثال، می توانید عضو یک باشگاه مجازی کتاب شوید؛ جایی که بتوانید پیام ها و یادداشت هایتان را با دیگران عوض کنید. همچنین می توانید از سرویس هایی مثل اینترنت برای جستجوی باشگاه های کتابخوانی محدوده ی اطرافتان استفاده کنید. اگر برای بهبود زندگی یا اثربخشی کتاب می خوانید، بهترین نتیجه را از مطالبی که خوانده اید، پس از گفتگو با افراد علاقمند در همان زمینه می گیرید.
– از خودتان بپرسید که آیا با نویسنده موافقم؟ چرا؟ یا چرا که نه؟
وقتی یک کتاب خوب را می خوانید، طبیعی است که جذب آن شوید. بعضی از کتاب ها آن قدر جذابند که شما را وادار می کنند تمام شب را برای خواندن آن بیدار بمانید. اگر چه کتاب خوانی با علاقه و عمیق قابل ستایش است اما چیزهای دیگری نیز وجود دارد که از خواندن کتاب باید بیاموزیم.
بیشتر کتاب های غیر علمی و تخیلی ( و بسیاری از کارهای علمی و تخیلی ) به دنبال اثبات یک نکته هستند. بررسی کنید که چگونه به این نکات پرداخته شده است. آیا نویسنده پانویس ها یا ارجاعاتی به آثار دیگر فراهم آورده است؟ آیا براساس تجربه های شخصی نوشته شده اند؟ این سوالات به شما کمک می کند تا میزان موثر بودن خواندن خود را ارزیابی کنید.
۸ – متنی که می خوانید را کاوش کنید. (منظور قسمت تشکر و پانویس ها)
در بسیاری از کتاب هایی که من می خوانم، اغلب به بخش تشکر، پانویس ها و دیگر بخش های مطلب نگاه می کنم. چرا؟ این قسمت ها حاوی مطالب اضافی است که ابعاد جدیدتری از کتاب را به روی ما باز می کند. در مورد مقدمه و معرفی هم همین مطالب صادق است. به طور مثال بخش معرفی رمان های کلاسیک و تخیلی، در مورد نحوه ی ترجمه ی کتاب و یا دلیل کلاسیک قلمداد شدن آن می پردازد.
فواید خواندن قسمت تشکر: در برخی موارد، نویسنده لیستی از اسامی را ارائه می دهد. در موارد دیگر به ارتباطات کلیدی نویسنده با عوامل مختلف پی می برید. همچنین با نقش ویراستار و کسی که کتاب را ویرایش نموده است آشنا می شوید.
فواید خواندن پانویس ها: پانویس ها و ارجاعات یک کتاب پیشنهادات ارزشمندی را برای مطالعه ی بیشتر فراهم می آورند. لازم نیست تمام بخش پانویس را بخوانید فقط هنگامی که نویسنده نکته ی جالب یا غیرمنتظره ای را بیان کرده است به آن نگاهی بیندازید.
برداشتن یادداشت مناسب (چه برای امتحان و یا تحقیق دانشگاهی) دقت کنید
فرض کنیم در حال خواندن یک کتاب فنی مثل Project Management Body Knowledge ( یعنی راهنمای PMBOK) برای کسب مدرک PMP هستید. نشستن روی صندلی و خواندن کتاب به تنهایی، نتیجه ای جزئی در پی دارد. برای فراگرفتن کامل مطالب باید یادداشت برداری کنید.
نوع یادداشت هایی که برمی دارید به میزان یادگیری شما بستگی دارد. در این جا چند پیشنهاد برای شروع یادداشت برداری از کتاب هایی که می خوانید ارائه می دهیم:
فرمول های مهم را بنویسید و شرایط آن را مشخص کنید.
به دنبال لغات پررنگ شده بگردید. اگر نویسنده در متن کتاب عبارتی را بارها پر رنگ کرده است ، احتمالا می خواسته نکته مهمی را یادآوری کند.
نمودارهایی بین مفاهیم بکشید. ( من این نکته را از Scott H Young آموختم که کتاب او با عنوان « کامل کردن دوره ی کامپیوتر MIT در ۱۲ ماه با استفاده از روش های پیشرفته ی مطالعه » معروف است ).
مفاهیمی که به نظرتان چالش برانگیز می آید را برای مرور دوباره یادداشت برداری کنید. وقتی درحال یادگیری مطالب جدید هستید، طبیعی است که با مفاهیم چالش برانگیز رو به رو شوید. ممکن است در همان لحظه منظور آن جمله را متوجه نشوید. یادداشت برداری این امکان را به شما می دهد تا علاوه بر مرور مطالب در زمان دیگر، بتوانید آن ها را در کتاب های دیگر جستجو کنید و با افراد متخصص در آن زمینه برای روشن شدن برداشت و درک خود مشورت کنید.
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
تست / پستت لایکه بیومو بلایک .
اتفاقا ناظرش بودم و دنبالش میگشتم که بلایکمش:))
عیوای مرسی که منتشرش کردیی💗
خواهشش
چرا باید ردش کنم؟:)
یه هفته پیش گذاشتی بعد باید ۱۵ تا لایک بخوره؟
خسیس نباشید لایک کنین ببینم
خیلی از اینجور پست و تست هایی حمایت نمیشه چون در مورد کتابه😔
ولی تو که همیشه حواست به من هست❤️>>>>خیلیا
تو اکلیلی کردن بقیه آموزش دیدی؟🌝
منی که اگه کتاب نباشه میمیرم
راستی
هانا آنت رو خوندی؟
آره
خودتون آموزش دادید✨🌚
نه نخوندم،کتاب خوبیه؟در مورد چیه؟
اوکی
ولی مگه تو معلمم نبودی؟
اونایی که لایک نکردن بسوزن
ویژه شده😏
دوباره اکلیلی شدم کهه✨💜
آره خب
اگر ویژه نمیشد همین پونزده تا لایک رو هم نداشت😂
غلط کرده😌
تو داری اکلیلیم میکنی😭
بگو چشم یا
تو که بیشتر اکلیلی من میکنیییی😭
گفتم بگو چشم یا
چرااا بگم؟
چون من میگم که باید بگی😊
چشم
آفرین بچه ی خوووب😊
در عوض باید بهم نارنگی بدی😁
بیا تو قهوه خونه شرطبندی کنیم😂
باشه😂
حالا سر چی؟😂😁
نارنگیا😂
باشه😂😂
ساعت چند؟😂
نمیدونم
نظرت چیه بیای تو خوابم؟😂
چون من همیشه خوابم😂😂😂
بریم تو خواب یونگیمون😂😂😂
یه وقت ازمون نترسه😂😁
تل گربه ای برا چی بوجود اومده؟
تله موش نبود احیانا؟😂
ولی فکر خوبیه😁😂
عااااا...نه
تل گربه بود😂
تل سر منظورمه😂
خلاقیت👌🏻😂😂😂
یاد بگیر😂
بله بله😂😂😂
میدونم...قبلا معلم نامجون و یونگی بودم که الا آی کیوشون۱۴۸😔
الانم معلم منیییی3>>
عوااا
بککککککککککک میدمممممم
بک میدم
ویژه شدن و ناظر شدنت مبارککککککک🎉🎉🎉
مرسییییی
با اینکه نخوندمش ولی آفرینننن عالییی بود پیشولی😀
ممنونم هندسام❤️😂
❤️❤️❤️❤️
خیلی کامل و مفید بود
خسته نباشی))
ممنونم:))
پس هنوزم آدمای کتاب دوست وجود دارن!💙
بله بله✨️
واقعا ارزش ویژه شدن رو داره❤✨
مرسییی،❤️
💖✨🫂
پستت عالی بود قشنگ من💜💜💜
قلب منیی
🫂✨❤