قسمت ۱۱؟ این داستان: کارگاه
تونی داد زد و گفت: تو چه غلطی میکنی اینجاااااا!؟ اومدم حرف بزنم که... گفت: جارویس تو به این گفتی آزمایشگاه مخفی من کجاست؟ جارویس گفت: خیر قربان. گفتم: اگه ۱ دقیقه داد و بیداد نکنی، بهت میگم. من یه جای آزمایشگاهت و میدونستم. بعدم نیاز داشتم به اینجا تا ساعتم و درست کنم. گفت: ساعت؟ همونی که باش .... گفتم: آره . اومد کنار میز پیش من و گفت: میخوای چیکارش کنی؟ گفتم: خب ببین این بعد از هر پرتال سریع تموم میشه انرژیش، باید کاری کنم تا مقدار پرتال بیشتری بتونه باز کنه. تونی گفت: میتونی بدی یه نگا بندازم بهش؟ گفتم: بله و ساعتم و دادم بهش. همونطور که داشت نگاهش میکرد، گفت: چرا امروز پیشنهاد پپر و قبول نکردی؟ گفتم: خب درسته که درخواست خیلی خوبی بود، ولی من برای کار کردن تو شرکت تو نیومدم. کار خیلی مهمتری دارم. گفت:منظورت نجات آیدندس؟ گفتم: آره یه جورایی. گفت:خب ببین این و نمیدونم کدوم احمقی درست کرده ولی نیاز به این سیم ها نداره و باتری به این بزرگی که این همه جا اشغال میکنه. گفتم: این و من درست کردم.😐یه لحظه مکث کرد و گفت: عامم ولش کن داشتم میگفتم. به نظرم اول باید امتحان کنیم ببینیم تا چه حد انرژی تحمل میکنه
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
سلام
قرعهکشی ۶ هزار امتیازی داریم 🤩
هر ۳۰۰ امتیاز = یک شانس دریافت میکنی 😇
سازنده تست فرشته! 💚
ممنونت میشم پین کنی 💙
سوعت یا ساعت؟ مسئله این است
😀تصمیمش با تو
به خاطر لهجه ی معلم مطی پارسالم که به ساکت میگفت سوکت پس به اینم میگیم سوعت😔✅️
بک میدم