7 اسلاید صحیح/غلط توسط: 🗿¾⁹🗿 انتشار: 5 ماه پیش 49 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بچه ها الان اواخر سال سومه من سال دوم رو ننوشتم
(داستان از زبان تیدا)یادم به سال اول میوفته موقعی که شاید بازگشت ولدمورت بودم و جوری که بچه ها پشتم بودن🙂الان دیگه ۱۴ سالم شده و خیلی با بچه ها صمیمی تر شدم.بخصوص با دراکو
(تیدا با @ والریا با # اشلی با £) #تیدا بدو بریم سر کلاس اشلی توهم سریع باش. £ باشه الان. @یادتونه اولین بار سر کلاس اسنیپ رو😂😂😂 # وای اره راسستی شما برای کریسمس میمونید یا نه؟منکه نه. £ منم نه. @ ولی من میمونم. #چرا نن دایانا هست نه سایا نه منو اشلی نه اسکارلت پس چرا میمونی هری و اینا هم نیستتن. @دراکو هم نمیره خونه. #اووووو اوکی
معرفی شخصیت
____________________________________
اسکارلت اسنیپ
اصیل زاده
همسن و سال همه
هم با هري و هم با دراکو دوستم
این دختر اسنیپ ولیلی هست که هم زمان با هري به دنیا میاد اما دی ان ای اسنیپ تو رگاشه(😭😂)
با تیدا و والریا که شخصیت اصلین دوسته
اسلایترینی
اسم:امیلیا
فامیلی:اسنیپ
رگ خونی:اصیل زاده
پدر:سوروس اسنیپ(بخدا نمیدونم اسنیپ چطوری دوتا بچه زاییده خودمم😂😭)
مادر:مورتیشیا
دوستان:دراکو مالفوی، تام ریدل، متیو ریدل
اخلاق:عصبی، سرد، کمی مغرور
ظاهر:قد بلند، لاغر، مو مشکی، چشم خاکستری
گروه:اسلیترین
(ادامه داستان از زبان تیدا)کریسمس شده بود و فقط من و دراکو از اکیپ مونده بودیم (تیدا@ دراکو§)@سال اول رو یادته خیلی بد بود و سم😂. §وای اره خیلیییی😂😂😂(مک گوناگال با∆ دامبلدور با×) §تیدا. @بله. ∆دوشیزه واتسون. @بله پرفسور. ∆مدیر کارت داره میشه بری دفترش. @چشم.دراکو الان میام.
@بله پرفسور دامبلدور. ×سلام.به نظر خوب میرسیدی. @بله خب کریسمسه دیگه😐😂. ×رابطه ت با اقای مالفوی چطوره خب احساس کردم که... خب میدونی خیلی باهم دیگه خوبین واقعا بهش نمیخورد با یکی که اسلایدرینی نباشه بگرده من کاملا پدرش رو یادمه. @نه خب فکر نمی کنم در این حد باشیم و بله چه کاری با من داشتین؟. ×دخترم هفته ی دیگه کریسمس تمومه ولی تو باید با یک حقیقتی رو به رو بشی...گفتنش سخته. @اخراج شدم نکنه. ×نه ولی بهت تسلیت میگم. @چ..چ..چی میگید؟. ×یکی از مرگ خوار ها که کسی هم نمیدونه کی بوده پدرت رو خب..... (توی ذهن تیدا)یهو مغزم شروع کرد به سوت کشیدن چیزی رو حس نمی کردم افتادم زمین یک قطره اشک ریخت روی صورتم
@پرفسور م...م..من الان مساعد نیستم.
اینو گفتم و از دفتر زدم بیرون هیچیو نمی دیدم که خوردم به دراکو
(ادامه داستان از زبان دراکو) منتظر تیدا بودم که یهو دیدم داره میاد و خورد بهم
§دخترر چته جلوتو نگاه کننن😂😂.
اینو که گفتم هیچی نگفت ولی فقط خودشو توی ب....غلم ول کرد و شروع کرد به گریه که چه عرض کنم زجه زدن اون خیلییی برونگرا بود و هیچوقت نمیتونست احساساتشو مخفی کنه پس واقعا حالش بد بود.منم متقابلا ب.....غلش کردم هنوزم داشت گریه میکرد ازم جداشد و دستمو گرفت و برد بیرون از محوطه مدرسه
§تیداا حرف بزن بگو چیشدهههه. @ص..صبر ک..کن.
صداش میلرزید رفتیم نشتیم رو یه نمیکت میخواست حرف بزنه که دوباره گریه ش گرفت @ب..بابام توسط مرگخوارا. §چ...چی تیدا😨.
اینو که گفت دوباره شروع کرد به گریه کردن ب......غلش کردم و سعی داشتم ارومش کنم خیلی بد داشت گریه میکرد حالا اونوقت من ارزو داشتم یه همچیم اتفاقی بیوفته البته که پدر گرامی خودش مرگخوار بود😐 @د....دراکو. §بله. @من چه گناهی کردم که این بلا ها سرم اومده؟چرا؟. §تو هیچ گناهی نکردی تیدا فقط ان دنیا عادلانه نیست هیچوقتم عادلانه نخواهد بود منم وقتی که بابام باهام بد رفتار میکنه همیشه این سوالو از خودم میپرسیدم ولی ببین تو مارو داری سانا دایانا والریا اسکارلت و من نمیتونم بهت بگم ناراحت نباش ولی بدون این بلا ها همیشه سر یک انسان میاد ناراحتی جزوی از انسان بودنه. @ا...ا..اگه اینطوریه من نمیخوام انسان باشم😭😭😭😭
§ششششش گریه نکن نینی کوچولو. @چی گفتی😐نینی خودتییی تو میدونی از این اسم بدم میاددددت. §باشه باشه حالا نکش منو😂. @نخندددددد😭. §باشه ولی توهم گریه نکن اینقد به من نگاه کن مطمئن باش اگه بخوای ۲ هفته اینطوری گریه کنی باباتم ناراحت میشه باشه؟.
@باشه🥲بیا بریم تو مدرسه کم کم داره شب میشه🥲🥲🥲. §باشه
(ادامه داستان از زبان تیدا)(پرفسور اسنیپ با پ.ا مک گوناگال با م.گ)داشتیم با دراکو قدم میزدیم که یهو پرفسور اسنیپ رو دیدیم. پ.ا:تسلیت میگم به سایا گفتم اونم ناراحت شد این هفته با دوشیزه گرنجر میان دیدنت. @مرسی پرفسور ولی لازم نبود کریسمس اونا رو هم خراب کنید
م.گ:تسلیت میگم عزیزم @ممنون پرفسور
§راستی تیدا تسلیت میگم @مرسی🙂.
§رفتی توی دفتر دامبلدور همینو گفت یهویی؟. @نه یه چیزای دیگه هم گفت گفت با اقای مالفوی احساس کردم رابطه ت بیشتر از دوستی عه و این چرت پرتا یکی نیس بش بگه به تو چه اصن بیشتر از دوستیه دوستش دارم دلم خواسته به تو چههه اتفاقا دلم میخواد این اتفاق بیوفته 😂.
(توی ذهن تیدا)وای گند زدم اون جمله اخریو نباید میگفتم اههههههه خب بروی خودت نیار شاید توجه نکرده باشه یعنی من رسمااا بش اعتراف کردم🤦🏻♀️
(ادامه داستان از زبان دراکو)این جمله اخری که گفت چی بود؟اتفاقا دلمج میخواد این اتفاق بیوفته😐شاید من اشتباه فهمیدم یعنی اونم...
§امم... تیدا اون اخرین جمله که گفتی منظورت چی بود؟. @چی کدوم جمله
رو میگی؟. §تیدا خودتو به اون راه نزن
یعنی تو نسبت به من احساسی داری؟
@.... §تیدا لطفا بهم جواب بده. @نه...شایدم اره. §تکلیف منو روشن کن😂
@ا..ا...اره ببخشید واقعا ببخش🤦🏻♀️الان میدونم میگی من اینهمه در حقش خوبی کردم که این بشه جوابم ببین من میدونم تو الان واقعا ناراحت شدی بعدشم من میتونم نادیده ش بگیرم ولی هنوزم میگم معذرت میخوام🤦🏻♀️🤦🏻♀️🥲. §چرا از جانب من حرف میزنی؟تو از کجا میدونی من یه همچین چیزایی قراره بگم؟لطفا از جانب من حرف نزن دیگه. @منظورت چیه. §شاید منم نسبت به تو احساسی داشته باشم پس لطفا بیشتر از این از جانب من حرف نزن تیدا😐. @یعنی چی درست بگو من هنوز لود نشدممم. §باشه اوکی منم همون حسی که تو نسبت به من داری می به تو دارم😂😐
اینو که گفتم یهو یه گوله برف زد تو صورتم دیدم داره میخنده. @اقای مالفوی ابراز علاقه من اینطوریه باید عادت کنی😂. §عههه پس اینطوریههه.
اینو گفتم یهو بلندش کردم و انداختمش تو برفا سر تا پا مون شده بود برف😂. @باشهه باشههه تسلیم بسه دیگه😂. §ههه من بردمممم. (ادامه داستان از زبان دامبلدور)دختره خیلی شاد بود انگار نه انگار ۲ ساعت پیش داشت زجه میزد😐😐
(یک هفته بعد از زبان دایانا کمیا با ∆ دایانا با ~ والریا با # سانا با π اسکارلت با*)~اووو سلام خانمم راستی تسلیت🙂. ∆تسلیت. πتسلیت میگم تیدا. #تسلیت. *تیدا هزار بار تسلیت میگم😞🥲. @مرسی بچه ها
~خبب تیدا خانممم ما نبودیم چ اتفاقایی افتاد؟. @خیلی اتفاق😁. πبگو دیگههههه اصن دراکو تو بگو😐. §خب نمیدونم چطور بگم اممم خب. *تیدا مرگخوار شده؟. @اونا بابامو کشتن برم مرگخوار شم اسکارلت😐. #خب مثل ادم بگو چیشده دیگهههه. @اممم من و دراکو خب چطوری بگم خب ما باهم توی راب....طه ایم😁🗿.
(ادامه داستان از زبان دایانا)اینو که گفت یکم ناراحت شدم ولی خب عیب نداره بالاخره احساس اونم خیلی مهمه خب
~هووو مبارکککک باشه کی عروسیههه. πمارو هم دعوت کنید اگه زحمتی نیستت
#ایشالا قسمت ماهم بشه😂. ∆منکه با سدریک بهم زدم. @عه چرااا
(ادامه داستان از زبان هری رون با ÷ هری با© هرمیون با^)دیدم تیدا و دراکو و بقیه اعضای اکیپشون مثلا کنار هم بودن تیدا معمولا کنار والریا بود ولی الان خیلیی به دراکو نزدیک بود به هرماینی و رون گفتم که بریم کنارشون
÷سلام تیدا خوبی تسلیت میگم🙂. ^تسلیت تیدا. ®تسلیت میگم
@مرسی بچه ها. ©تیدا چرا اینقدر به مالفوی نزدیکی؟
(ادامه داستان از زبان دراکو)اومدم یه چیزی بهش بگم که تیدا دستمو فشار داد و اروم گفت اروم باش
@امم خب من و دراکو باهم توی راب...طه ایم به همین دلیل😁. ©چییی چرااا. §به تو چه پاتح هوم به تو چههه. ~همینو بگو عشقش کشیده ع....اشق هم شدن دلشون خواسته اینکارو کردن باید به تو جواب بس بده؟. πدایانا اروم. ^هری راست میگه تیدا برای این نباید بهت جواب پس بده😐. ÷با این یکی موافقم. ©بریم بچه ها بریم
§برو برو.دلم میخواد بز..نمش پسره ی اسکل. @دراکو احتمالا یادت بیاد روز اول خودت بهش پیشنهاد دوستی دادی مگه نه؟. §لیاقت نداشت😂. @😂😂. §راستی والریا تو روی کی کراشی؟. #خب روی هری😂😂😂. §بخدا حیفی تو. @بچه ها من خیلی سر درد دارم میشه من برم؟. §باشه برو میخوای باهات بیام؟. @خف.ه ببین من از رمانتیک بازی خوشم نمیاددد😂. § باشهه.
(ادامه داستان از زبان تیدا)نمیتونسم بمونم وقتی یاد بابام افتادم سریعا رفتم تو خوابگاه و نشستم گریه کردم
(نیم ساعت بعد از زبان والریا)اشلی نبود فک کردم تو خوابگاهه که یادم اومد پس فردا میاد رفتم خوابگاه پیش تیدا و از دور دیدم داره گریه میکنه خیلی بد. #تیدااا چته. @بابام مرده چه انتظاری هق..هق از من داری😭. #خب چرا دروغ گفتی و گفتی سردرد داری هااا؟بیخیال من بهتره برم😐
اینو گفتم و یکراست رفتم سمت دراکو
#دراکوووو بیااااا. §بلههه. #حال تیدا اصلا خوب نیست داره گریه میکنه. §بهش بگو بیاد پیشم یه دقیقه.
رفتم سمت سالن عمومی ریونکلاتو خوابگاه دخترا
#تیدا دراکو میخواد تو رو ببینه گفت حتما بری. @باشه الان میرم
(ادامه داستان از زبان تیدا)
رفتم پیشش ولی گریه م بند نمیومد
§بیا پیشم ببینم چیشدهه🙂. @من هنوزم عزادارم یادته کهه. §اره پس بیا تو ب...غلم خب؟. @گفتم هق....هق از رمانتیک بازی خوشم هق نمیاد. § این رمانتیک باز نیست اوکیییی؟این دلداریه حالا بیا. @هق باشه.
رفتم توی ب....غلش خیلی حیدخوبی بود یه حالت ارامشی داشت(نویسنده:باید ارامش داشته باشه ناسلامتی رفتی تو ب..غل دراکو هااا)میشه گفت تقریبا گریه م بند اومد دستمو گرفت و نشستم روی نیمکت (دایانا با ∆)
∆سلام بچه ها چهخبر خوش میگذره😂. §نمیدونم والا🗿 ∆تیداا گریه کردییی بیا بغلمممم🫂🫂🫂🫂 @تموم شد من هق خیلی مودیم دیگه تموم شد میدونی چیه من انتقام میگیرم و البته اگه که دراکو هم بر عضو اونا شه با اون کاری ندارم. §چیمیگی چرا من اینکارو بکنمم؟. @تو پدر و مادرت مرگخوارن جلسات ولدمورت توی خونه ی شماست من مطمئنم که پدرت تورو مجبود به اینکار میکنه خیلیم مطمعنم.
∆اره منم مامان و بابام مرگخوارن ولی عمرا قبول کنم. @من میگم اگه قبول نکنید کارش یه ثانیه س یه اواداکدورا میگه تموم میشه ول خدایی رفتید تو گروهشون منو نکشید😂. §شایدم نکشتیم🗿😂 @خب دیگه من برم خوابگاه بای ∆باییی. §باییییی
شرایط پارت بعد:هیچی😂(دستم خورد اسلاید اضافه اومد😂🗿)بای گوگولیام
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
بچه مطمعنم الان میگید مگه دراکو بامن نبود و اینا.همه گفته بودن با دراکو شیپ شن ولی خو نمیشه که همه باشن پس گفتم بره با شخصیت اصلی.داستان بعدیو با شخصیت های شما نمی نویسم و کلا میگم ا/ت باشه شخصیت اصلی که همه به خواستشون برسن اوکی؟اینو سریع جمع میکنم که بریم سراغ رمان بعدی که از این خیلی بهتره
نه ۴ اومده ۱ و ۲ و ۳ نیومده ۱ و ۲ معرفی شخصیته ولی بخونید ۲ خیلییی مسخره ط
میشه بیای پیوی؟
جذاب من نفهمیدم چی شد پارتنر من دراکو اعه دیگه؟؟؟؟؟
شاید در آینده😂😂🗿
احتمال خیلی زیاد دراکو به تیدا خیانت میکنه یا با سایا یا با دایانا شایدم نشه پارت بعدی تو ی برسه ببینیم چی میشه
مثل اینکه میخوام دقمون بدی
اره دقیقا😂😂😂
غیر از دراکو و ریگولوس کی مد نظرته؟😂😂(کرم ریزی)
متیو
اوکی
عالی بود:)) ❤️🩹 🖤
مرسییی
:)))
عالیییی بود. ایول. 🌹😬👌🏻
میشه بگی إخر باکی شیپ میشم؟ من تکلیفمو روشن کنم😂😂😂😂
اممم به غیر از دراکو کی مد نظرته🗿😂
واقعا چرا دراکو اینقدر خاطر خواه داره؟ 😂😂 باریگولوس شیپ شم. اما من تیدا رو نمی بخشم 😂😂😂
ببین یچی بگم پشمات بریزه دراکو به تیدا خیانت میکنه
🗿😂😂😂
یا پشمای هاگریدد
میره باکیییی؟
نمیدونم اینکارو کنم یا نه ولی اگه بشه پرات میریزهمیره با کی😂😂
ببینید اصلا اصل داستان از همین پارته شما خیلی به اونا اهمیت ندید