★ماه مانند مادری مهربان دستی به سر ستاره کوچکش که گریه میکرد،کشید._ستاره کوچکم، به من بگو چه اتفاقی افتاده است؟ ستاره اشک هایش را با دستمالی سفید که روی پارچه ی سیاهی نشسته بود؛پاک کرد و سپس شروع به تعریف تمام ماجرا کرد._من هم در آنجا، در خانه ای که آنجاست زندگی میکردم.در آنجا به دنیا آمدم، رشد کردم، ازدواج کردم و بچه دار شدم. ولی دیشب که رفتم تا به اسب ها سر بزنم، کاه های یکی از اسب و سپس کل اصطبل آتش گرفت و من نیز در اثر نبود اکسیژن جان باختم.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
38 لایک
خخخخخیلیییییی خوب بودددددد
ای وای مرسیی😭
واییی چقد قشنگ بودددد😭
چقدر استعداد دارییی
ای وای ممنونمم😭
ویژه شه
اشک...چقدخوشگل
اصلامنویادتموندهدختررر؟؟؟
فاعک سلام🌚🤝🏻🌹
توم infj
مفتخرم از اینکه هم تایپمی>>
⭐حقشه ویژه شه⭐
عهه خدایی؟ اخه بیشتر تستای علمی ویژه میشن...
اره ولی خیلی قشنگه
وای خدای من.
خیلی استعداد دارییی
شاعت مرسی🌚🌹
خیلی قشنگ بوودد!
ناظرش بودم😂😂
وای کی آخر ناظره یکی دیگه هم تو بلاگ میگه من ناظرم😱
ولی من واقعا ناظرش بودم ❤️
راست می گم 😑😑
اوکی به هردوتون دوهزار امتیاز دادم