بریم برای پارت جدید😍🌺
رهام:
ماهان مطمئنی خودش گفته؟؟ ...ماهان: آره گفته که یه خانو می به اسم دنیز اومده و گفته که این کارو انجام بدم اونم که به پول خیلی نیاز داشته قبول کرده ..._می دونستم این تصادف کار خود شونه ؛اما اونا که چند روز پیش رفتن آمریکا پیش خالم ،واقعا نمی دونم چرا دوست داشتن گند بزنن به زندگی من که حالا هر کاری میکنم درست نمیشه
...ماهان : نگران نباش پلیس
دنبا لشونه ،فقط واسه جریان آرام من یه برنامه می چینم که بتونید حرف بزنید ولی دیگه بستگی به خودت داره ...
_خوبه پس واسه فردا شب قرار بزار ...کاش آرام بازم ته دلش منو دوست داشته باشه فقط یکم دوست داشتن و اعتماد کافیه که زند گیمون برگرده به حالت قبل دیگه خسته شده بودم از این بلا تکلیفی بیشتر از ۷ماهه که اوضاع اینطو ریه و این اتفاقا افتاده اما هنوز هیچ چیز روبه راه نشده
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
عههههه هفت ماهه قهرن😂😂😂
آشتیشون بده گناه دارن
عالی❤️
اخه ۵ ماهش ارام تو کما بود ۲ماه تقریبا میشه😂
حالا ادامه داستان میگم🧡
منتظر پارت بعدم☺️
حتما💙
واییی پارت بعدییی
حتما❤
گودد
تنکسسس🌺🌺
فوق العاده بود😍❤
مرسی گلم❤❤
ولی نظرم عوض شد،،، کاش آرام به حرفای رهام گوش کنه 😔😔دلم برا رهام میسوزه 💔عالی بود بعدیی
فعلا توی مرحله قهر کردنو حق به جانب بودنشه حالا بعدا یه کاریش میکنم😂❤
آهان مهفستم 😄
عادیه دلم میخواد دنیز و خفه کنم دیگه؟
آره داداش
آره😂
با اینکه خودم نویسندم ولی خودمم همین حسو دارم
عالیییییی
تنکس🌺❤