سلام دوستان ببخشید این پارت یکم دیر شد.این پارت قراره کلی اشکتونو در بیارم.
چشمم خورد به ی عکس که سه خانواده پیش هم وایساده بودن یکی ملکه الایزا و همسرش به همراه دخارش سانا بود یکی هم جیمین و خانوادش ولی اون یکی رو نشناختم که ی دونه دختر چشم ابی داشتند.یهو ی حس بدی بهم دست داد که قراره ی اتفاقی بی افته.×جیمین؟%بله؟×اینا کین؟جیمین پوفی از کلافگی کشید و ی دستی به موهاش کشید و خیلی سرد گفت:%نمی خوام دربارش حرف بزنم . و رفت . ×چیزی گفتم؟ جونگ کوک شونه ای بالا انداخت . منم بلند شدم و رفتم همه قصر رو دنبال جیمین گشتم ولی نبود رفتم حیاط قصر اونجا نشسته بود رفتم پیشش....................
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
تولدت مبارکککککککککککککککککککک
تولدت مبارککک :)))
ملسی :)
تولدتمبارک.
مرسی :)
های لیدی/مصتر
تولدت مبارک:)
های ملسی عزیزم انذ ایم لیدی
سلامم ^^❤
تولدت مبارک باشهه ^^💕
امیدوارم به همه ی ارزوهای قشنگت برسیی ^^❤
مرسی عزیزم
عالیییییییی تروخدا زودتر پارت بعدی رو بزار
مثل همیشه عالی❤️
ولی.....
زود پارت بعد و بزار😭😭😭😭
عالی پارت بعد
عالی بود❤
😐😐😐
هیق هیق😭😭😭