منتشر پلیززز
چون عادت کرده بودم زود بیدار شدم پرده های اتاق رو کشیدم اول با نور خورشید چشام درد گرفت ولی بعدش عادت کردم . رفتم ی آبی به صورتم زدم.وقتی برگشتم اتاقم ی لباس روزمره خوشگل روی تخت بود برشتم و پوشیدمش . تو آینه به خودم نگاه کردم واقعا این من بودم ؟ چون زود بیدار شده بودم همه خواب بود تصمیم گرفتم ی دوری تو قصر بزنم. از اتاق اومدم بیرون داشتم توی قصر بی هدف می چرخیدم از ی اتاق صدای پیانو می یومد صداش خیلی قشنگ بود همینطور گوش می کردم و اهنگ تموم شد و من هنوز جلوی اتاق بودم که یهو در باز شد و دستپاچه شدم .جیمین با تعجب بهم نگاه می کرد.%اینجا چیکار می کنی ؟ ×اممممم زود بیدار شدم اومدم که ی چرخی بزنم و صدای پیانو زدنتو شنیدم.ی نگاهی سرتاپام انداخت و گفت % صورتی بهت میاد.(لباسش)................
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
پارت بعد رو بزار لطفا
عالی بود دیانا پارت بعد رو هم بزار
پارت بعدی عالی بود ممنون
عالی بوددد
شبیه داستان سیندرلاس✌🏻😁
لطفا پارت بعد استایل جیمینم بزار
باشه یادم رفت این پارت بزارم
🤍