کپی نیست لطفا با لایک و دنبال من و خوشون و و دلگرم کنید و با کامنت هاتون ایرادات و پیشنهاداتتون رو درباره رمان بگید ممنون)
شیدا پنجشنبه ساعت ۱۱
آقا یه گل میخرید آقا لطفا برو کنار بچه ای بابا با اینم رفت مگه ادم با یه گل خریدن فقیر میشه نه فقیر میشه خدا خودت بگو چرا همیشه اونا به فکر خودشونن اخ اخ امروز حتما صابکارم دعوام میکنه که هیچی نفروختم و از غذا خبری نیست که نیست کاش میشد فرار کنم اما جایی رو ندارم چشمم به گوشه خیابون میفته دختری با موهای خرمایی و چشم هایی به رنگ آسمون که تقریبا هم سن منه دست در دست مادرش از اینجا دور میشه کاش من یه مادر یا لا اقل پدر داشتم که کنارم بود کاش لا اقل یه کس و کاری داشتم اما هیچ نام و نشونی از خانوادم نیست
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
جالب بود