زنـدگــی‌ومـرگ؛

مرد میانسال ، به چشمان پر امید و درخشان پسر جوان نگاهی انداخت . پسر نفس عمیقی کشید و با لحنی که از خاموشی آن آتش پرفروغ امید دم می‌زد لب به سخن گشود : -پس زندگی و مرگ چه ؟ آیا تفاوتی میان این دو موجود است ؟

مرد میانسال که یک فیلسوف بود ، با لبخندی حاکی از سال‌ها از تجربه گفت : زندگی و مرگ دو روی یک سکه‌اند و هرقدر مفهوم یکی از آن دو افزایش یابد ، معنای دیگری نیز بیشتر می‌شود . انگار زندگی ، بدون مرگ و برعکس معنایی ندارد . . . !

مرگ از هستی می‌زاید و هستی از مرگ . گریزی از این آغاز و فرجام نیست . مرگ ما ، زایشی دوباره در چرخش بی‌پایان زندگیست . مرگ از ریشه‌های جان انسان سبز خواهد شد و تا ریشه‌ای هست ، مرگ هم هست و چنان که ریشه بخشکد ، هستی رو به نابودی خواهد رفت !

زندگی زیباست ، گر به زیبایی به آن بنگری ! -آدری هیپورن-